“با نظرات و پیشنهادات سازنده خود ما را یاری نمایید”
Mobile: 09191878456
Email: mafi.hassan@gmail.com
امروزه بیشتر بحث محافل اقتصادی ایران مربوط به یارانهها و اجرایی شدن آن میباشد بطوریکه بسیاری از جهتگیریهای اقتصادی ما را تحت تأثیر قرار داده است. از این رو بر آن شدیم از منظری متفاوت به آن نگاه کرده و مزیتها و معایت آن بر محصولات کشاورزی را بررسی کنیم
سیاستهای حمایتی کشاورزی
در حال حاضر دولتهای اکثر کشورهای صنعتی از نوعی سیاستهای حمایتی کشاورزی یا یارانهها استفاده میکنند. معمولاً چنین یارانههایی با هدف تسریع توسعه اقتصاد ملی، کمک به کشاورزان فقیر یا روستایی یا افزایش استقلال غذایی و انرژی ملی صورت میگیرد. احتمالاً یکی از مقبولترین و موجهترین دلایل برای ارایه یارانهها، تضمین تولیدات داخلی در زمان بروز منازعات سیاسی یا بیثباتی میباشد. روشهای بکارگیری چنین سیاستهایی در کشورهای مختلف کاملاً متنوع میباشد، اما هدف تمام آنها، تنظیم و تغییر بازار در راستای کمک به افزایش درآمدهای فردی و ملی میباشد.
در بعضی موارد، حداقل قیمت محصولات تولیدی کشاورزان توسط دولت ضمانت و بیمه میشود. چنانچه کشاورزان به دلایلی نظیر افزایش غیر مترقبه تولید، مجبور شوند محصولات خود را با قیمتی کمتر به فروش برسانند، دولت موظف به پرداخت نقدی تفاوت قیمت از پیش تعیین شده و قیمت بازار میباشد. بنابراین همیشه کشاورزان، فارغ از مسائل مربوط به تقاضای بازار، ضمانتی با حداقل قیمت نسبت به تولیدات خود دارند. همچنین ممکن است قیمت داخلی محصولات کشاورزی بدون در نظر گرفتن قیمت بازار بینالمللی و به شکل قرار دادی و دلخواه تثبیت شود و دولتها تفاوت قیمت بازار بینالمللی و بازار داخلی را از مصرفکنندگان دریافت کنند. به چنین روشی، معادل یارانه مصرف کننده (consumer subsidy equivalent) گفته میشود و اثر آن بر شهروندان فقیر شدیدتر از شهروندان ثروتمند میباشد. از آنجا که درصد بیشتری از درآمد یک شهروند فقیر صرف غذا میشود (شهروندان ثروتمند مازاد درآمد خود را صرف تفریح، رفاه و ... میکنند)، هرگونه افزایش قیمت مواد غذایی تأثیر شدیدتری بر بودجه اقتصادی خانوادههای فقیر خواهد داشت.
برنامه حــــمایتی دیـــگری کــه در ایالات متحــده به اجــرا در مــیآیــد یــارانه مـــنابع طــبیعی (subsidizing of natural resources) میباشد. بر اساس این برنامه، کشاورزان به منابعی دست مییابند که توسط دولت و با قیمتی کمتر از بازار، تولید و بین آنها توزیع میشود. به عنوان مثال، کشاورزان کالیفرنیا آب آبیاری را با قیمتی کمتر از 10 درصد آنچه برای دولت تمام شده و با ارزشی برابر 1 درصد ارزش واقعی آن در بازار دریافت میکنند.
در بعضی کشورها و از جمله ایالات متحده، در بعضی زمینهای زراعی کشت انجام نمیشود و به کشاورزان پول پرداخت میشود. این امر باعث افزایش نیاز به زمینهای کشاورزی و نیز کاهش عرضه محصولات میشود که قیمتها را افزایش میدهد و باعث اعمال فشار بر مصرفکنندگان میشود. در بسیاری از کشورها قوانین محدودیت واردات وجود دارد ه از طریق اعمال مالیاتهای سنگین برای واردات محصولات کشاورزی بیش از یک حد خاص، واردات این محصولات از کشورهای دیگر به شدت کاهش مییابد. به عنوان مثال، در ایالات متحده، واردات نیشکر از سایر کشورها با محدودیتهای تجاری روبروست که همین امر باعث شده قیمت شکر در بازارهای داخلی ایالات متحده به طور مصنوعی بسیار بیشتر از قیمت ان در بازار بینالمللی باشد. اقتصاددانان کشورهای صنعتی در مورد محدودیتهای واردات و تأثیر آن بر بــازار بینالمــللی و تولیــد محصــولات کشــاورزی اتفاق نــظر ندارند و بعضــی از آنها با اعــمال چنــین محدودیتهایی مخالف هستند.
این دسته معتقدند که اگر قرار است مصرفکنندگان بتوانند مواد غذایی خود را با قیمت کمتر و از منابع خارجی تأمین کنند، باید این امکان بدون هیچگونه مالیات و جریمهای برای آنان فراهم شود. اما گروهی که موافق این محدودیتها هستند اعلام میکنند که باز کردن بازارهای داخلی، به کشاورزان خردهپای کشورهای صنعتی لطمه میزند و باعث ورشکستگی بسیاری از خانودههای کشاورزان میشود. در حالی که همین گروه که تصدیق میکنند بسیاری از برنامههای یارانهای در واقع به کشاورزان بزرگ بیش از کشاورزان خرده پا کمک میکند، خود هیچ گزینه عملی برای کمک به کشاورزان خردهپا ارائه نمیکنند.
با وجودی که در ایالات متحده یارانههای کشاورزی اغلب به منظور کمک و یاری مستقیم به کشاورزان خردهپا، طراحی و اجرا شدهاند، اما واقعیت این است که کشاورزان بزرگ از این یارانهها بیشتر سود بردهاند. از آنجا که در ایالات متحده بیشتر یارانهها بر اساس مقدار کمی تولید ( در واحد سطح) و نه اندازه مزرعه تخصیص مییابند، مزارعی که تولید بیشتری دارند (همانند مزراع بزرگ با مکانیزاسیون پیشرفته) بیش از مزراع کوچک از این یارانهها بهره میگیرند. نمیتوان گفت مزارع کوچک و کشاورزان خردهپااز این یارانهها بهرهمند نمیشوند، اما قسمت عمده این یارانهها به سوی گروهی سرازیر میشود که هدف طراحان یارانهها کمک به آنها نبوده است. بعضی اقتصاددانان معتقدند، اگر هدف از ارایه یارانه حفظ مزراع کوچک است، منطقیتر ان است که به کشاورزان بر اساس معیارهای کیفی . نه بر اساس مقدار تولید مزرعه، یارانههایی به صورت مستقیم پرداخت شود.
یکی دیگر از امتیارات این یارانهها، رسیدن به خودکفایی در کشاورزی میباشد که با تولید مقدار محصولات کشاورزی بهدست میآید. خودکفایی کشاورزی بهویژه هنگام بروز منازعات و جنگها و هنگامی که دسترسی به منابع غذایی خارجی امکانپذیر نیست، اهمیت مییابد. اما، ممکن است مقداری از این یارانهها باعث تولید بیش از حد محصولات کشاورزی شود که یا این محصولات کشاورزی صرف تغذیه دامها شده و یا توسط دولتها با قیمتی کمتر به بازارهای بینالمللی ارایه میشود. وارد شدن این محصولات کشاورزی به بازارهای بینالمللی قیمت جهانی این حصولات را کاهش خواهد داد که این امر خود دو پیامد به دنبال دارد. نخست، باعث افزایش اختلاف قیمت تضمین شده محصولات و قیمت محصولات در بازار بینالمللی میشود که هزینههای دولتها را افزایش میدهد.دوم باعث کاهش سود و درآمد کشاورزان کشورهای دیگر میشود. این موضوع بهویژه هنگامی صادق است که مازاد تولیدات غذایی با پرداخت یارانه صادراتی همراه شود. در این برنامهها به بسیاری از تولیدات غذایی کشورهای صنعتی یارانه تخصیص مییابد و بر اساس آن قیمت این محصولات حتی ارزانتر هم میشود. این امر به نوبه خود عرضه این محصولات را در کشورهای در حال توسعه افزایش و قیمت انها را کاهش میدهد، که هر چند ممکن است برای ساکنان شهرها در این کشورها مطلوب باشد، ولی باعث وارد آمدن زیانهای هنگفتی به کشاورزان و روستاییانی میشود که باید در رقابت با بازارهای محلی، محصولات خود را با قیمتی بسیار کمتر از آنچه انتظار داشتهاند به فروش برسانند.
هدف اصلی قیمتهای حمایتی، حفظ قیمتهای بالای داخلی حتی در شرایط پایین بودن قیمتهای جهانی میباشد. این امر باعث افزایش سود کشاورزان داخلی و همچنین افزایش ثبات بازار داخلی از طریق حفظ بازار ملی از نوسانات بینالمللی میشود. متأسفانه در حالی که از سرمایهگذاریهای ملی کشاورزی در ایالات متحده و دیگر کشورهای صنعتی حفاظت و حمایت میشود، کشاورزان کشورهای در حال توسعه با مشکلات جدی در مورد ثبات بازار محصولات خود دست به گریبان هستند. سرمایهگذاری این کشاورزان مورد حمایت و حفاظت دولتهای انان قرار نمیگیرد و همین مسأله باعث فشار به این افراد برای کاهش قیمتها برای جمعیت شهر نشین این کشورها میشود. به همین دلیل کشاورزان کشورهای در حال توسعه به تغییر قیمت بازار و میزان تولید که ناشی از عوامل غیر قابل کنترل همچون تغییرات آب و هوایی یا ثبات سیاسی میباشد، بسیار حساس و آسیبپذیر هستند. این کشاورزان هنگامی که تولیدات آنها از طریق اعمال تعرفههای مالیاتی وارداتی سنگین از بازار کشورهای صنعتی حذف میشوند نیز متحمل خسارت میشوند.
اگر قیمتهای حمایتی حذف شوند چه اتفاقی میافتد؟ از انجا که تمام محصولات کشاورزی در این شرایط در بازار جهانی در دسترس خواهند بود، نوسان قیمت آنها نسبت به حال حاضر بسیار کمتر خواهد بود. علاوه بر این تولید جهانی محصولات کشاورزی به سمت کشورهای در حال توسعه که شرایط اقلیمی برای رشد محصولات کشاورزی در طول سال مطلوب و هزینههای کارگری اغلب ارزان است، تغییر میکند. این امر پایه اقتصادی کشورهای در حال توسعه را تقویت خواهد کرد، زیرا سهم کشاورزی در تولید ملی کشورهای فقیر و در حال توسعه بسیار بیشتر از کشورهای ثروتمند صنعتی میباشد. چنین روندی باعث حذف بسیاری از کشاورزان کشورهای صنعتی از گردونه فعالیت میشود و بنابراین حذف قیمتهای حمایتی در این کشورها در آینده نزدیک امکانپذیر نیست. البته کشورهای صنعتی بدون حذف قیمتهای حمایتی میتوانند از طریق حذف یارانههای صادراتی، کشورهای در حال توسعه را در جهت خودکفایی بیشتر آنها یاری دهند. این امر کشاورزان کشورهای در حال توسعه را برای تولید و فروش بیشتر حتی در بازارهای داخلی تشویق خواهد کرد.
یکی از مباحثات علیه حذف محدودیت وارداتی و بنابراین افزایش تجارت جهانی محصولات کشاورزی این است که این امر به شکلی اجتناب ناپذیر باعث فشار به بسیاری از کشورهای در حال توسعه برای افزایش تولید میشود. این مسئله باعث روی آوردن هر چه بیشتر کشاورزان به کشت خالص محصولات اقتصادی میشود. کشت خالص به روشهای مکانیزه و صنعتی، به نوبه خود باعث مصرف هر چه بیشتر آفتکشها و علفکشها میشود که بالقوه برای محیط زیست بومی خطرناک و زیانبار است. از طرف دیگر، اگر افزایش تولید در نظامهای کشاورزی بومی صورت بگیرد، با تغییر جغرافیایی تولید کشاورزی به سمت کشورهای در حال توسعه، مصرف جهانی مواد شیمیایی کشاورزی کاهش خواهد یافت، زیرا کشورهای صنعتی مصرفکنندههای اصلی این مواد شیمیایی میباشند. احتمال وقوع کدامیک از این دو نگره بیشتر است؟ پاسخ این پرسش به اقتصاد بستگی دارد، زیرا همیشه اقتصاد نیروی محرک بازار است و افزایش تقاضا است که کشاورزان را برای استفاده از وسیلهای که بتواند تولیدات آنها را افزایش دهد، تشویق میکند.
در بعضی موارد، یارانهها میتوانند باعث تشویق روشهایی شوند که برای محیط زیست و بومنظامها زیانبار و مخرب هستند. به عنوان مثال، یارانه استفاده از نهادههای کشاورزی نظیر آب آبیاری، آفتکشها و کودها میتوانند باعث مصرف بیش از حد و اتلاف نهادهها شده و به شور شدن خاک، تخریب آن و آلودگی محیط زیست منتهی میشود. اختصاص یارانه به تولیدات دامی و کشاورزی از طریق برنامههایی نظیر هزینه اندک چرای مراتع عمومی یا مالیاتهای سبک برای قطع درختان جنگلی باعث تشویق کشاورزان به چرای بیش از حد مراتع و استفاده از روشهایی میشود که برای محیط زیست زیانبار هستند. وقتی به چنین روشهایی یارانه اختصاص یابد، سازگاری کشاورزان با روشهای کشاورزی پایدار و ارگانیک که بر اساس اصل بوم شناسی بنا شدهاند، حاصلی جز شکست اقتصادی نخواهد داشت. روشن است که نظامهای کشاورزی پایدار تنها در شرایطی فراگیر و پذیرفته خواهند شد که ساختارهای سیاسی و اقتصادی از آنها پشتیبانی کنند و کشاورزان هنگام روی آوردن به نظامهای کشاورزی پایدار محتمل خسارت و زیان اقتصادی در مقایسه با روشهای غیر پایدار نشوند.
مثال کاربردی: یارانه تولید قند در ایالات متحده
تولید داخلی قند و شکر در ایالات متحده در آغاز قرن هجدهم و هنگامی که دولت تعرفههای گمرکی شدیدی برای بسیاری از محصولات و از جمله شکر این شور وضع نمود، آغاز شد تا درآمد قابل توجهی از این طریق برای این کشور نو پا بهدست آید. در آن زمان صنایع کوجک تولید قند و شکر آغاز به کار نمود و مقدار کافی قند و شکر برای نیاز داخلی تولید نمود که قیمت این محصول بسیار کمتر از قند و شکر وارداتی بود که هزینه مالیاتی سنگینی داشت. اما هنگامی که تولید جهانی شکر در دهه 1930 به نحو چشمگیری افزایش یافت، قیمت جهانی این محصول آنچنان کاهش یافت که حتی تعرفههای گمرکی ایالات متحده نیز نمیتوانست از تولید داخلی این محصول حمایت کند. تولید کنندگان بر صاحبان صنایع قند و شکر بر گنگره فشار وارد آوردند تا قوانینی را برای حمایت مزارع و صنایع آنها در مقابل ورشکستگی تدوین نمایند.
قانون قند مربوط به سال 1934 که در دهه 1980 به لایحه کشاورزی الحاق شد تعرفههای گمرکی شدیدی بر واردات قند و شکر از سایر کشورها به ایالات متحده اعمال نمود. در قانون کشاورزی و غذا سال 1981 یک برنامه وام داخلی در نظر گرفته شد که بر اساس ان برای قند و شکر یک قیمت حمایتی تعیین گردید. این امر در راستای حمایت و پشتیبانی از کشاورزان صورت گرفت. همچنین این قانون یک نظام محدود وارداتی را برای حذف رقابت تولید کنندگان داخلی با تولید کنندگان کشورهای در حال توسعه و تضمین قیمت بالای قند و شر تولید داخلی فراهم نمود.
تخصیص یارانههای قند و شکر تنها در ایالات متحده اعمال نمیشود در ژاپن و بسیاری از کشورهای اروپایی نیز به توید قند داخلی یارانه تخصیص میگیرد و وجود این یارانههای بینالمللی، خود مهمترین دلیل بر حفظ یارانهها در ایالات متحده برای تولید قند میباشد. اما نظرات موافق و مخالف بسیاری در مورد تخصیص یارانه برای تولید قند در ایالات متحده وجود دارد.
واکنش تولیدکنندگان قند و حمایتکنندگان آنها
سرسختترین مدافعان یارانه قند و شکر، خود کارخانجات و صنایع قند و شکر میباشند. آنها اظهار میدارند که قیمت قند و شکر در ایالات متحده را نمیتوان با قیمتهای سایر کشورها مقایسه نمود. زیرا بسیاری از کشورهای دیگر نیز برای این محصول یارانه اختصاص میدهند. آنها بیان میکنند که در صورتی میتوانند با کشاورزان دیگر کشورها در این زمینه رقابت کنند که سایر کشورها به کشاورزان خود برای تولید بیش از نیاز قند یارانه ندهند تا کشاورزان این کشورها نتوانند مازاد تولید خود را با قیمتی ارزان در بازرهای جهانی عرضه کنند. اگر تمام کشورها همزمان یارانههای خود را حذف کنند، ایالات متحده نیز میتواند یارانههای خود را بدون ترس از خسارت به تولیدات داخلی خود حذف کند.
کشاورزان و صاحبان صنایع قند به نکات زیر اشاره میکنند:
1- سیاستهای فعلی ایالات متحده در مورد قند و شکر، تضمین کننده منبعی قابل اطمینان و قیمتهای باثبات برای مصرفکنندگان آمریکای شمالی میباشد. برای تدام این حمایتها، آنها به افزایش شدید قیمت قند که هنگام انقضای قانون گمرکی 1934 در سال 1974 رخ داد اشاره میکنند.
2- مصرفکنندگان در ایالات متحده نسبت به تمام کشورهای صنعتی و از جمله اتحادیه اروپا قیمت کمتری برای قند پرداخت میکنند.
3- میتوان مصرفکنندگان تجاری قند را در ایالات متحده نسبت به منابع قابل اتکای قند در زمان نیاز، مطمئن ساخت.
4- تولید داخلی در ایالات متحده بیش از 400000 موقعیت شغلی تأمین میکند و حدود 40 میلیون دلار در سال به دولت مالیات میپردازد.
واکنش مخالفان تخصیص یارانه برای قند
پس چرا بسیاری از مردم مخالف یارانه قند در ایالات متحده هستند؟ اگر قیمت حمایتی دولت باعث تضمین منبع مطمئنی از قند با قیمتهای ثابت و پایین و تأمین فرصتهای شغلی بسیار میشود، پس چرا این همه در مورد سیاستهای فعلی بحث و جدل وجود دارد؟
دلیل این مسئله این است که بیشتر مردم ایالات متحده، یارانههای کشاورزی را وسیلهای در جهت حفظ کشاورزان خردهپا در برابر ورشکستگی و مشکلات اقتصادی میدانند. اما در عمل، قیمتهای حمایتی دولت برای قند و شکر عموماً باعث حمایت شرکتهای بزرگ، تولیدکنندگان نیشکر و چغندرقند و صنایع قند شده است. (بیش از نیمی از سود این برنامه عاید درصد کمی از کشاورزان میشود).
مخالفان قیمت حمایتی قند همچنین به نکات زیر اشاره میکنند:
1- در بیشتر سالها قیمت قند در ایالات متحده بسیار بیشتر از قیمت جهای آن میباشد. مقدار اندکی قند را میتوان بدون تعرفه گمرکی وارد کشور نمود، ولی واردات بیش از این سهمیه اندک مشمول مایاتهای سنگین میشود. به همین دلیل کشت نیشکر یا چغندرقند بسیار بیشتر از آنچه که مورد انتظار است، سود به همراه دارد.
2- در حال حاضر قسمت عمده تولید قند در ایالات متحده منحصر به چند شرکت کشت و صنعت بزرگ است که عمدتاً در فلوریدا و هاوایی قرار دارند. تولید محدود به معنی عرضه محدود و در نتیجه افزایش قیمت داخلی قند میباشد. عدم رقابت خارجی نیز باعث افزایش قیمتها میشود، زیرا از ساز و کارهای بازار برای تعیین هزینهها و قیمت استفاده نمیشود.
3- آن قسمت از زمینهای فلوریدا که در آن قند تولید میشود، در واقع بخشی از زمینهای آبی اورگلیدز میباشد که زهکشی و تخلیه شده و سپس به 10 شرکت بزرگ کشت و صنعت قند فروخته شده است. این زمینها بسیار حاحصلخیز بوده و خاکی خوب با درصد مواد آلی بالا دارد اما هر نوع رواناب زیانبار کودها یا آفتکشهای این زمینها به سوی بومنظامهای طبیعی اورگلیدز سرازیر میشود. تثبیت قیمتهای حمایتی باعث تشویق کشاورزان و تولیدکنندگان قند و شکر به تخریب این بومنظام حساس میشود.
4- پرداخت کنندگان مالیات هستند که هزینه قیمتهای بالاتر قند و مواد قندی را که در برنامههای تأمین نهار مدارس، کشتیهای نظامی و برنامههای تغذیه مستمندان وجود دارند پرداخت میکنند.
پیامدهای حذف احتمالی یارانههای قند و شکر
موافقان یارانههای قند و شکر اظهار میدارند که اگر این یارانهها حذف شوند یکی از دو وضعیت زیر بوجود میآید:
در حالت نخست، قیمت جهانی قند به شدت افزایش خواهد یافت و مصرفکنندگان آمریکایی نیز مجبور به پرداخت همین قیمتهای بالا خواهند بود. در حالت دوم، اگر قیمتها کاهش یابد، بسیاری از تولیدکنندگان و صاحبان صنایع شغل خود را از دست خواهند داد و صدها هزار فرصت شغلی از دست خواهد رفت. علاوه بر این، از آنجا که به هر کیلوگرم قند در بازار ایالات متحده، مالیات ویژهای تعلق میگیرد، صنعت قند در این شور سالانه بیش از 40 میلیون دلار به دولت مالیات پرداخت میکنند که چنانچه تولیدکنندگان و صاحبان صنایع قند از گردونه کار خارج شوند این منبع درآمد مالیاتی دولت از بین خواهد رفت.
مخالفان این یارانهها بیان میکنند که بنابر گزارش موسسه تحقیقاتی سیاستگذاری کشاورزی و غذا که پس از مطالعات گستردهای بر روی برنامه یارانه قند و شکر صورت گرفته است، صنعت قند ایالات متحده پس از حذف یارانهها نیز قادر به ادامه فعالیت خواهد بود. تنها ان دسته از کارخانجاتی که کمترین کارایی را دارند در رقابت بازار از گردونه فعالیت خارج خواهند شد. اگر تنها برنامه پرداخت وام حذف شود، افزایش عرضه باعث کاهش قیمتها شده و سطح زیر کشت نیشکر و چغندرقند نیز تا حدودی کاهش خواهد یافت. اگر برنامه محدودیت واردات نیز حذف شود، قیمت قند اندکی کاهش خواهد یافت. در چنین شرایطی تولید قند در بسیاری از کشورها افزایش خواهد یافت و همراه با وانکش بازارهای خارجی به نیازهای ایالات متحده، قیمت جهانی قند افزایش مییابد. این مسئله به اقتصاد کشورهای تولیدکننده قند که از تقاضای بیشتر و قیمتهای بالاتر سود میبرند کمک قابل توجهی خواهد کرد.