با نظرات و پیشنهادات سازنده خود ما را یاری نمایید
Mobile: 09191878456
Email: mafi.hassan@gmail.com
آنهایی که خوش بین هستند پاسخ آری به این سئوال میدهند. اغلب پیشرفتهای کشاورزی در گذشته متکی بر تغییرات تکنولوژی در روشهای تولید، افزایش کود یا آفتکش، یا فنآوریهای سنتی اصلاح گیاهان بوده است. اندک زمانی است که انسان شروع به استفاده از امکانات فنآوری ملکولی و مهندسی ژنتیکی کرده است. امکان بالقوه عظیمی برای افزایش عملکرد در تمامی گیاهان زراعی وجود دارد. با انواع روشهایی که هم اکنون قابل دسترس میباشند، ما میتوانیم گیاهانی را تولید کنیم که دارای عملکرد بالاتر، سرعتهای رشد سریعتر، مقاومت افزایش یافته به بیماریها و آفات و تحمل به طیف گستردهای از شرایط محیطی و حتی سطوح بالاتر برخی مواد غذایی باشند. ما در آستانه تغییرات بزرگی در کشاورزی هستیم.
اما قبل از اینکه نفس راحتی بکشیم و از نگرانی درباره افزایش جمعیت جهان رهایی یابیم، منفیگرایان پاسخ منفی به این سئوال میدهند. اگرچه این موضوع درست است که مهندسی ژنتیک ممکن است قادر به بهبود برخی گیاهان زراعی برای نواحی خاصی از جهان باشد، اما آن گیاهان هنوز نیازمند خاک، نور، مواد غذایی و رطوبت خواهند بود. در بخشهای بزرگی از جهان، آب کمیاب است، خاک فرسایش یافته است و میزان مواد غذایی خاک بطرز هشدار آمیزی پایین است. مهندسی ژنتیک ابزاری برای تکامل واریتههای جدید گیاهی فراهم میسازد. هر چند این واریتهها در معرض بسیاری از مشکلات مشابهی خواهند بود که هم اکنون واریتههای تولید شده به وسیه روشهای سنتیتر دارا میباشند.
در حال حاضر، آفات و عوامل بیماریزا قادر به غلبه بر مکانیسمهای مقاومتی میباشند. به علاوه این احتمال وجود دارد که ژنهای جدیدی که به درون گیاهان زراعی وارد میشوند، نهایتاً وارد گونههای علف هرز خویشاوند آنها شده و این موضوع ممکن است منتج به علفهای هرز تقویت شده ژنتیکی شود. (Genetically enhanced weeds) با وجود تمامی این مشکلات، ممکن نیست که تغییرات در ساختار ژنتیکی گیاهان زراعی برای تغذیه یک جمعیت جهانی روبه رشد، در طولانی مدت کافی باشد.
حقیقت چیست؟ احتمالاً حقیقت بین این دو حد قرار دارد. مهندسی ژنتیکی برای نژادهای جدیدی از گیاهان زراعی که به خوبی به نواحی مختلف جهان سازگار شدهاند و ممکن است قادر به تولید عملکردهای خوب حتی تحت شرایط پرتنش باشند، واقعاً امیدبخش میباشد. این روشها میتوانند با افزایش سرعت تولید واریتههای جدید موجب صرفهجویی در زمان شوند. اما بدون نظارت دقیق بر اراضی کشاورزی که هم اکنون در جهان موجود هستند، و مدیریت مناسب ذخایر توارثی (Germplasm)(ژنهای قابل دسترس برای بهبود گیاه)، این پیشرفتها به جای آنکه به ما اجازه افزایش در تولید مورد نیاز برای تغذیه یک جمعیت رو به تولید را بدهد، تنها برای نگهداشتن ما در شرایط ثابت عمل میکنند.
تجربه انقلاب سبز نشان داد که علاوه بر برخی فواید، خطرات و انحرافهای غیر قابل انتظاری میتواند از برنامهها و فنآوریهای طراحی شده ناشی شود. در حالی که انقلاب سبز و پیشرفت ژنتیکی برای ازایش تولید کشاورزی مهم هستند، تنها با پیشرفتهای جاری در محدوهای سلامت انسان و ثبات جمعیتی، و مدیریت بهبود یافته منابع جهانی است که ما قادر به برآورده ساختن نیازهای یک جمعیت گرسنه هستیم.
منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستیم
Mobile: 09191878456
Email: mafi.hassan@gmail.com
گیاه به رغم نفوذ تنش به درون بافتهایش با شرایط حذف یا کاهش تنگنا در برابر تنش مقاومت میکند. این نوع مقاومت را در اصطلاح بردباری در برابر تنش گویند. بردباری در برابر تنش تعادل ترمودینامیک گیاه است و این گیاه از تأثیر تنگنا مضر القا شده توسط تنش جلوگیری میکند.
در روند تکامل گزینش به سوی سازوکارهای اجتناب از تنش بوده است که از سازوکارهای تحمل تنش موثرتر میباشد.
تنشها دو نوع هستند؛ برگشتپذیر (Elastic) و برگشت ناپذیر (Plastic). تنشهای برگشت پذیر برای مواقعی به کار میروند که گیاهی که تحت تنش بوده است بتواند به وضعیت اولیه خود بعد از بین رفتن عامل تنشزا برگردد. به عنوان مثال، در تنشهای بیولوژیکی وقتی که گیاه تحت شرایط تنش شوری ملایم قرار گرفت بتواند پس از رفع تنش به حالت اولیه خود برگردد.
تنشهای برگشت ناپذیر برای مواقعی به کار میرود که پس از بین رفتن عامل تنش، گیاه نتواند به شکل اولیه و یا وظایف اولیه خود برگردد. مانند تنشهای شدید خشکی، شوری، سرما و یخزدگی. به طور معمول تنشهای نوع برگشت ناپذیر در مواقعی اتفاق میافتد که شدت تنش و طول مدت آن زیاد باشد.
از جمله تنشهای محیطی که از نظر تأثیر گذاری بر روی گیاهان بسیار حائز اهمیت است تنش شوری میباشد که به بررسی آن میپردازیم.
شوری یکی از تنشهای غیر زنده است که در مناطق وسیعی از دنیا وجود دارد. وجود این تنش منجر به انجام تحقیقاتی در این زمینه با هدف توسعه گیاهان متحل به شوری گردیده است. تنش شوری یکی از مهمترین تنشها و عامل کاهش رشد و تولید گیاهان میباشد. عوارض شوری در شرایط طبیعی ممکن است به صورت ضعیف، ملایم یا حاد بروز کند. شوری یکی از مهمترین مشکلات مناطق خشک و نیمه خشک میباشد و کوششهای بسیاری انجام شده است تا گیاهان بومی مقاوم به شوری شناسایی و اصلاح گردد. گیاهانی که بتوانند در مناطق شور مورد بهره برداری قرار گیرند از اهمیت فراوانی برخوردار میباشند. یکی از راههای استفاده از گیاهان شوریزی بررسی سازوکار تحمل یا مقاومت به شوری گیاهان میباشد.
گیاهان از نظر تغییرات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و آناتومیکی به همدیگر مقایسه میشوند. سرعت و درصد جوانه زنی، خصوصیات ظاهری گیاه، تغییرات سطح برگ، ارتفاع، میزان کلروفیل، میزان عناصر سدیم، پتاسیم و کلسیم، کلر ، میزان کربوهیدراتهای محلول و پرولین، آناتومی برگ و دیگر خصوصیات در شوریهای مختلف با هم مقایسه و حد بحرانی مقاومت به شوری برای هر گونه گیاهی که میتواند شوری را تحمل و یا مقاومت نماید مشخص میشود.
لینک های مرتبط با موضوع
اویارسلام ارغوانی
نام انگلیسی: Purple nutsedge
نام علمی: Cyperus rotundus
اویارسلام زرد
نام انگیسی: Yellow nutsedge
نام علمی: Cyperus esculentus
به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، اویارسلام ارغوانی خطرناکترین و بدترین علفهرز دنیا میباشد. اویارسلام ارغوانی یک علفهرز چند ساله با یک سیستم گسترده ریزومها و غدههای زیرزمینی است. این غدهها قادرند هنگامی که شرایط محیطی نامناسب است به حالت خواب باقی بمانند و هنگامی که شرایط مساعد میشود اندامهای هوایی جدید تولید کنند. این علفهرز عمدتاً به روشهای رویشی و غیر جنسی تکثیر مییابد، زیرا مقدار جوانه زنی بذور آن بسیار اندک است. از آنجا که اویارسلام ارغوانی به سایه حساس است، میتوان با محصولاتی که اوایل فصل، رشد میکنند بر آن غلبه نمود. اما سایه نمیتواند از رشد غدهها جلوگیری کند، در نتیجه به این روش نمیتوان به عنوان یک روش کنترل اتکا کرد. برای پیشگیری از تشکیل غدههای جدید باید عملیات دیگری را نیز اجرا کرد که از آن جمله میتوان به حذف فیزیکی علفهرز از خاک، آفتابدهی برای از بین بردن غدههای سطحی، بهبود زهکشی خاک (ایارسلام خاکهای مرطوبتر را بیشتر میپسندد)، یا شخم سطحی و مکرر (شخم عمیق باعث میشود غدههای عمق خاک به سطح خاک بیایند و عملیات شخم باید مکرر باشد تا اندامهای هوایی که در حال رشدند پیوسته از بین بروند و مواد غذایی چندانی در اختیار گیاه برای تولید غدههای بیشتر وجود نداشته باشد) اشاره کرد.
اثرات رقابتی اویارسلام ارغوانی را اغلب میتوان با کنترل سریع گیاه در آغاز رشد به شدت کاهش داد و بنابراین امکان استقرار مطلوب را برای گیاه زراعی را فراهم ساخت. بعد از این مرحله، هر اویارسلامی که سبز کند به راحتی در رقابت مغلوب گیاه زراعی خواهد شد. متأسفانه هرگاه اویارسلام ارغوانی در مزرعه حضور داشته باشد ریشهکن کردن آن تقریباً غیر ممکن است، در نتیجه این علفهرز خسارت بیشماری به محصول زراعی وارد خواهد کرد. اویارسلام زرد نیز در مناطق بسیاری به وفور دیده میشود و اغلب در کنار اویارسلام ارغوانی رشد میکند.
پنجه مرغی
نام انگلیسی: Bermudagrass
نام علمی: Cynodon dactylon
پنجه مرغی که به نامهای مَرغ و بندواش نیز معروف میباشد. یک علفهرز چندساله و از خانواده گندمیان است که تعداد زیادی ریزوم و ساقه خزنده زیر زمینی تولید میکند که به سرعت در زیر زمین گسترش مییابند. پنجه مرغی علفهرزی بسیاری مهاجم است که کنترل آن دشوار میباشد. سریعترین رشد این علفهرز در آب و هوای گرم است و هنگامی که شرایط محیطی برای رشدش نامطلوب میشود به صورت ساقههای زیرزمینی خواب به حیات خود ادامه میدهد. مبارزه مکانیکی برای کنترل این علفهرز ممکن است منجر به تشکیل اندامهای هوایی جدید در آن شود. از بعضی از ارقام پنجه مرغی به عنوان پوشش چمنی یا علوفه در بسیاری از مانطق دنیا استفاده میشود.
پنجه مرغی در خاکهای حاصلخیز با عمق کافی به سرعت رشد میکند. در هر دو نوع خاک رسیسنگین و ماسهای سبک رشد کرده و در برابر غرقاب شدن تا حدودی مقاوم است ولی در زمینهایی که سطح آب در آنها بالا باشد رشد خوبی ندارد. این گیاه به اسید، قلیا و تا حدودی به نمک سازگاری دارد. در زمینهایی که کود داده میشود واکنش آن در برابر کود بسیار مساعد است. پنجهمرغی در عین حال که یک علفهرز سمج در باغها و مزارع به حساب میآید و به گیاهان علوفهای، مزارع سیبزمینی و سایر محصولات خسارت وارد میآورد؛ در غالب مناطق این گیاه را سلطان گیاهان چراگاهی مینامند زیرا در برابر لگدمال شدن و چرای ممتد و شدید مقاومت زیادی دارد. تنها به علت اینکه دمای پایین، نزدیک دو درجه سانتیگراد زیر صفر موجب رکود رشد آن میشود نواحی کشت آن محدود است.
برای مبارزه شیمیایی با این علفهرز میتوان ار علفکشهایی مانند دالاپون به ۴تا ۸ کیلوگرم در هکتار و آمیترول به میزان ۲/۵ کیلوگرم در هکتار و گلی فوزات به میزان ۲/۳تا ۴/۵ کیلوگرم در هکتار استفاده کرد.
سوروف
نام انگلیسی: Pigweed
نام علمی: Echinochloa crusgalli
برنج وحشی
نام انگلیسی: Jungle rice
نام علمی: Echinochloa colonum
سوروف و برنج وحشی علفهای هرز یکسالهای هستند که معمولاً با برنج و نیز بسیاری از محصولات مناطق معتدل و گرمسیری رقابت میکنند. این دو علفهرز به خوبی با محیطهای آبی سازگار هستند و میتوانند به سرعت رشد نموده و تکثیر یابند و همین امر آنها را به رقیب جدی برنج تبدیل کرده است. شباهت این دو علفهرز به برنج در مراحل اولیه رشد، تفکیک آنها را از برنج برای کشاورزان هنگام وجین دستی دشوار میکند. رها نمودن این علفهرز در مزرعه تا زمانی که بتوان آن را از برنج تفکیک کرد میتواند باعث خسارت شدیدی قبل از حذف آنها شود. سوروف و برنج وحشی در هر زمانی در صل رشد قادرند جوانهزنی کنند، در نتیجه کنترل آنها مستلزم این است که ابتدا قبل از کاشت برنج به آنها فرصت داد تا سبز کنند و سپس با عملیات فیزیکی آنها را از بین برد. این دو علفهرز علفهای چمنی بزرگی هستند که میتوانند علاوه بر برنج در بسیاری از محصولات زراعی دیگر نیز مشکل ایجاد کنند.
سورو به نامهای گالی و دژگال نیز نامیده می شود. سوروف علفهرزی است رطوبت دوست که در مراحل اولیه دوست شباهت فوقالعاده زیادی به برنج دارد. این دو گیاه (سوروف و برنج)از روی گوشوارک و زبانک تشخیص داده میشوند بدین ترتیب که در محل اتصال برگ به غلاف در برنج دوگوشوارک با لیگولپردار و یک زبانک دیده میشود در حالی که در سوروف گوشوارک و زبانک وجود ندارد.
ریشههای سوروف نیز بر اثر شخم از نقطهای به نقطه دیگر و از مزرعهای به مزرعه دیگر رفته موجب ازیاد آن در سطح وسیع میگردد. بذر سوروف در عمق بیش از پنج سانتیمتر آب چندان قادر به جوانهزدن نخواهند بود.
برای مبارزه با سوروف علاوه بر راههای مکانیکی وجین کردن، پس از ۲ تا ۶ برگی شدن میتوان علفکشهایی مانند رونستار، ماچتی و اوردرام را به نسبت ۴ تا ۶ لیتر در هکتار در مزراع برنج به کار برد. در سایر مناطق میتوان از علفکش تریفلورالین به میزان ۱/۲ تا ۲/۴ لیتر در هکتار بر حسب نوع خاک استفاده کرد.
علف غاز
نام انگلیسی: Goosegrass
نام علمی: Eleusine indica
علف غاز یک علفهرز یکساله تابستانه است که یکی از مشکلات جدی مناطق گرمسیری و نیمهگرمسیری جهان محسوب میشود. علف غاز توسط بذر تکیر مییابد و اغلب با علف خرچنگ اشتباه میشود. علف غاز قادر است در خاکهای فشرده به خوبی رقابت کند. اما با اصاح فشردگی خاک میتوان با یک گیاه زراعی قوی و سالم با آن مبارزه کرد.
قیاق
نام انگلیسی: Johnsongrass
نام علمی: Sorghum halepense
قیاق یا ذرت گلخوشهای یک علفهرز چندساله، تک لپهای از خانواده گندمیان با قدرت رقابت بسیار زیاد میباشد که توسط بذر و ریزوم تکثیر مییابد. ارتفاع این گیاه بین 5/2 تا 3 متر میرسد و در هر خوشه بذری صدها بذر تولید میکندو همانطور که گفته شد تولید مثل این گیاه هم توسط بذر و هم توسط ریزوم صورت میگیرد و اکثر ریزومهای آن در 20 سانتیمتری بالای خاک قرار دارند، در نتیجه با ورود آن به مزرعه ریشهکنی آن بسیار دشوار میشود. شخم رایج یکی از بهترین روشهای مدیریتی برای کنترل این علفهرز میباشد، زیرا باعث تخریب و از بین رفتن ریزومهای زیر زمینی شده و اگر در زمان مناسبی انجام شود میتواند از تشکیل بذر این علفهرز هم پیشگیری کند. قیاق اگر پس از وجین و از بین رفتن در مزرعه بماند نیز میتواند مشکلساز باشد، زیرا طی تجزیه از خود یک ترکیب شیمیایی دگرآسیبی تولید میکند که از رشد سایر گیاهان جلوگیری میکند.
قیاق با آنکه بهعنوان گیاهی علوغهای شناخته میشود مزاحمت زیادی نیز در مزراع ایجاد میکند و باعث آلوده ساختن محصول میگردد. این گیاه بیشتر علفهرز مزراع آبی به شمار میآید.
برای دفع قیاق باید سموم نفوذی مثل روغن مصر شود تا ریشههای زیرزمینی از فعالیت باز بمانند. از سموم پولی بورکلریت، TCA، بروماسیل و DMSA نیز میتوان استفاده کرد. میتوان با علفکش دالاپون به نسبت ۵ تا ۸ کیلوگرم در هکتار یا رانداپ به نسبت ۱۰ لیتر در هکتار، به هنگام گلدهی در دفعات متوالی با این گیاه مبارزه کرد.
قیاق علفهرزی است قوی که علاوه بر مزراع در کنار جادهها و آبروها میروید و مورد چرای دام قرار میگیرد. این گیاه مانند سایر انواع سورگوم ر بعضی شرایط به علت تراکم هیدروسیانیک اسید در برگهایش سمی است؛ در عین حال به دلیل قدرت تولیدی زیاد، دارا بودن ارزش غذایی مناسب و دوام کافی اهمیت علوفهای خاصی دارد. در آسیا و منطقه مدیترانه، قیاق تنها گونه جنس سورگوم است که به وفور یافت میشود.
حلفه
نام انگلیسی: Cogongrass
نام علمی: Imperata cylindrica
حلفه یک علفهرز چند ساله است به شکلی رویشی و توسط اندامهای زیرزمینی و نیز به شکل زایشی با تولید هزاران بذر جدا تکثیر مییابد. این علفهرز چنان مهاجم است که باعث شده است کشاورزان، کشاورزی دورهای خود را در مناطقی که این علفهرز هجوم آورده است رها کنندو این علفهرز در تمام خاکهای رسی و شنی به خوبی رشد میند. از آنجا که ریزومهای این گیاه به عمق خاک نفوذ میکند، به خوبی در خاکهای فقیری که حاصلخیزی و طوبت کمی دارند رشد میکند. اکثر اکوتیپهای این علفهرز به هیچ وجه قادر به تحمل سایه نیستند و به همین دلیل چنانچه گیاه زراعی بتواند قبل از سبز شدن این علفهرز به خوبی در مزرعه استقرار یابد قادر است در رقابت با آن موفق باشد. این علفهرز علاوه بر مشکلات رقابتی که ایجاد میکند، یک ترکیب شیمیایی دگرآسیب در خاک ترشح میکند که از رشد سایر گیاهان جلوگیری میکندو ریشهکن کردن این علفهرز نیازمند تخریب و از بین بردن ریزومهاست که با شخم مکرر این امر محقق میشود. سوزاندن اندامهای هوایی این علفهرز در پیشگیری از اثرات دگرآسیبی بالقوه آن موثر است.
خرفه
نام انگلیسی: Common purslane
نام علمی: Portulaca oleracea
خرفه که یک گیاه علفی یکساله است، علفهرزی است گوشتی (Succulent) که در بسیاری از مناطق دنیا به عنوان علوفه خوک مورد استفاده قرار گرفته است. خرفه در شرایط گرم و خشک به خوبی رشد میکند و توسط بذر و نیز در صورت مرطوب بودن خاک توسط قطعات ساقه تکثیر مییابد. خرفه خاکهای شل و غنی شنی را ترجیح میدهد، اما میتواند در دامنه گستردهای از خاکها و شرایط اقلیمی مختلف رشد کند. این گیاه آنقدر گوشتی است که میتواند پس از قطع شدن همچنان زنده بماند و حتی بذر تولید کند و به همین دلیل از بین بردن و کنترل آن بسیار دشوار است.
سلمه
نام انگلیسی: Iambsquarter
نام علمی: Chenopodium album
سلمه یا سلمک یک گیاه علفی یکساله تابستانه و از خانواده اسفناجیان (Chenopodiaceac) میباشد. یکی از گستردهترین گونههای علفهرز در دنیا میباشد. این گیاه در تمام خاکها به خوبی رشد میکند. سلمه یک چرخه جوانهزنی وابسته به دما دارد و برای جوانهزنی باید دمای خاک ۱۰ تا ۳۰ درجه سانتیگراد باشد.
این گیاه در اکثر مزارع، و به خصوص مزارع صیفی و غلات زیاد دیده میشود. برای مبارزه با سلمک میتوان با استفاده از علفکش ترفلان به نسبت ۱/۲ تا ۲/۴ لیتر در هکتار قبل از رویش یا با تو – فور – دی به نسبت ۳ لیتر در هکتار بعد از رویش، اقدام کرد.
علف خرچنگ
نام علمی: Digitaria sangunalis
علف خرچنگ یک گیاه یکساله تابستانه است و از مشکلات مناطق معتدل و گرمسیری به شمار میرود. این علفهرز میتواند از محل گرههای خود ریشه تولید کند، در نتیجه رشدی مشابه گونههای چند ساله دارد، اما تولید مثل آن عمدتاً از طریق تولید بذر زیاد صورت میگیرد. رسیدگی این گیاه طی تابستان است و سپس در اوخر تابستان یا پاییز بذر تولید میکند.
پیچک
نام علمی: Convolvulus arvensis
پیچک یک گیاهی دولپهای، علفی و چند ساله خزنده است و ساقههای تاک مانندی دارد ه به وی امکان میدهند در حالت پهن روی زمین باقی بماند یا به دور ساقه گیاهان دیگر بپیچد. ریشههای این گیاه قادرند تا عمق ۵ متری خاک نفوذ کنند و این علف هرز را قادر میسازد تا در خاکهای خشکی که از نظر عناصر غذایی فقیر هستند بقا داشته و رقابت کند. پیچک میتواند توسط ریزوم و بذر تولید مثل نماید. ریشهکنی این علفهرز بسیار دشوار است، زیرا ریزومهای آن بسیار عیق هستند و بذرهای آن نیز میتوانند قوه نامیه خود را تا ۵۰ سال حفظ کنند.
مبارزه با پیچک به کمک عملیات زراعی مشکل است و باید از سموم نفوذی که ریشه را در عمق زمین نابود سازد استفاده کرد.
بهترین سم علفکش برای مبارزه با پیچک، مخصوصاً در ان زمان که در منتهای فعالیت است، تو – فور – دی میباشد. در مزراعی که به کارگیری ای سم خطرناک باشد میتوان MCPA را به کار برد.
“با نظرات و پیشنهادات سازنده خود ما را یاری نمایید”
Mobile: 09191878456
Email: mafi.hassan@gmail.com
امروزه بیشتر بحث محافل اقتصادی ایران مربوط به یارانهها و اجرایی شدن آن میباشد بطوریکه بسیاری از جهتگیریهای اقتصادی ما را تحت تأثیر قرار داده است. از این رو بر آن شدیم از منظری متفاوت به آن نگاه کرده و مزیتها و معایت آن بر محصولات کشاورزی را بررسی کنیم
سیاستهای حمایتی کشاورزی
در حال حاضر دولتهای اکثر کشورهای صنعتی از نوعی سیاستهای حمایتی کشاورزی یا یارانهها استفاده میکنند. معمولاً چنین یارانههایی با هدف تسریع توسعه اقتصاد ملی، کمک به کشاورزان فقیر یا روستایی یا افزایش استقلال غذایی و انرژی ملی صورت میگیرد. احتمالاً یکی از مقبولترین و موجهترین دلایل برای ارایه یارانهها، تضمین تولیدات داخلی در زمان بروز منازعات سیاسی یا بیثباتی میباشد. روشهای بکارگیری چنین سیاستهایی در کشورهای مختلف کاملاً متنوع میباشد، اما هدف تمام آنها، تنظیم و تغییر بازار در راستای کمک به افزایش درآمدهای فردی و ملی میباشد.
در بعضی موارد، حداقل قیمت محصولات تولیدی کشاورزان توسط دولت ضمانت و بیمه میشود. چنانچه کشاورزان به دلایلی نظیر افزایش غیر مترقبه تولید، مجبور شوند محصولات خود را با قیمتی کمتر به فروش برسانند، دولت موظف به پرداخت نقدی تفاوت قیمت از پیش تعیین شده و قیمت بازار میباشد. بنابراین همیشه کشاورزان، فارغ از مسائل مربوط به تقاضای بازار، ضمانتی با حداقل قیمت نسبت به تولیدات خود دارند. همچنین ممکن است قیمت داخلی محصولات کشاورزی بدون در نظر گرفتن قیمت بازار بینالمللی و به شکل قرار دادی و دلخواه تثبیت شود و دولتها تفاوت قیمت بازار بینالمللی و بازار داخلی را از مصرفکنندگان دریافت کنند. به چنین روشی، معادل یارانه مصرف کننده (consumer subsidy equivalent) گفته میشود و اثر آن بر شهروندان فقیر شدیدتر از شهروندان ثروتمند میباشد. از آنجا که درصد بیشتری از درآمد یک شهروند فقیر صرف غذا میشود (شهروندان ثروتمند مازاد درآمد خود را صرف تفریح، رفاه و ... میکنند)، هرگونه افزایش قیمت مواد غذایی تأثیر شدیدتری بر بودجه اقتصادی خانوادههای فقیر خواهد داشت.
برنامه حــــمایتی دیـــگری کــه در ایالات متحــده به اجــرا در مــیآیــد یــارانه مـــنابع طــبیعی (subsidizing of natural resources) میباشد. بر اساس این برنامه، کشاورزان به منابعی دست مییابند که توسط دولت و با قیمتی کمتر از بازار، تولید و بین آنها توزیع میشود. به عنوان مثال، کشاورزان کالیفرنیا آب آبیاری را با قیمتی کمتر از 10 درصد آنچه برای دولت تمام شده و با ارزشی برابر 1 درصد ارزش واقعی آن در بازار دریافت میکنند.
در بعضی کشورها و از جمله ایالات متحده، در بعضی زمینهای زراعی کشت انجام نمیشود و به کشاورزان پول پرداخت میشود. این امر باعث افزایش نیاز به زمینهای کشاورزی و نیز کاهش عرضه محصولات میشود که قیمتها را افزایش میدهد و باعث اعمال فشار بر مصرفکنندگان میشود. در بسیاری از کشورها قوانین محدودیت واردات وجود دارد ه از طریق اعمال مالیاتهای سنگین برای واردات محصولات کشاورزی بیش از یک حد خاص، واردات این محصولات از کشورهای دیگر به شدت کاهش مییابد. به عنوان مثال، در ایالات متحده، واردات نیشکر از سایر کشورها با محدودیتهای تجاری روبروست که همین امر باعث شده قیمت شکر در بازارهای داخلی ایالات متحده به طور مصنوعی بسیار بیشتر از قیمت ان در بازار بینالمللی باشد. اقتصاددانان کشورهای صنعتی در مورد محدودیتهای واردات و تأثیر آن بر بــازار بینالمــللی و تولیــد محصــولات کشــاورزی اتفاق نــظر ندارند و بعضــی از آنها با اعــمال چنــین محدودیتهایی مخالف هستند.
این دسته معتقدند که اگر قرار است مصرفکنندگان بتوانند مواد غذایی خود را با قیمت کمتر و از منابع خارجی تأمین کنند، باید این امکان بدون هیچگونه مالیات و جریمهای برای آنان فراهم شود. اما گروهی که موافق این محدودیتها هستند اعلام میکنند که باز کردن بازارهای داخلی، به کشاورزان خردهپای کشورهای صنعتی لطمه میزند و باعث ورشکستگی بسیاری از خانودههای کشاورزان میشود. در حالی که همین گروه که تصدیق میکنند بسیاری از برنامههای یارانهای در واقع به کشاورزان بزرگ بیش از کشاورزان خرده پا کمک میکند، خود هیچ گزینه عملی برای کمک به کشاورزان خردهپا ارائه نمیکنند.
با وجودی که در ایالات متحده یارانههای کشاورزی اغلب به منظور کمک و یاری مستقیم به کشاورزان خردهپا، طراحی و اجرا شدهاند، اما واقعیت این است که کشاورزان بزرگ از این یارانهها بیشتر سود بردهاند. از آنجا که در ایالات متحده بیشتر یارانهها بر اساس مقدار کمی تولید ( در واحد سطح) و نه اندازه مزرعه تخصیص مییابند، مزارعی که تولید بیشتری دارند (همانند مزراع بزرگ با مکانیزاسیون پیشرفته) بیش از مزراع کوچک از این یارانهها بهره میگیرند. نمیتوان گفت مزارع کوچک و کشاورزان خردهپااز این یارانهها بهرهمند نمیشوند، اما قسمت عمده این یارانهها به سوی گروهی سرازیر میشود که هدف طراحان یارانهها کمک به آنها نبوده است. بعضی اقتصاددانان معتقدند، اگر هدف از ارایه یارانه حفظ مزراع کوچک است، منطقیتر ان است که به کشاورزان بر اساس معیارهای کیفی . نه بر اساس مقدار تولید مزرعه، یارانههایی به صورت مستقیم پرداخت شود.
یکی دیگر از امتیارات این یارانهها، رسیدن به خودکفایی در کشاورزی میباشد که با تولید مقدار محصولات کشاورزی بهدست میآید. خودکفایی کشاورزی بهویژه هنگام بروز منازعات و جنگها و هنگامی که دسترسی به منابع غذایی خارجی امکانپذیر نیست، اهمیت مییابد. اما، ممکن است مقداری از این یارانهها باعث تولید بیش از حد محصولات کشاورزی شود که یا این محصولات کشاورزی صرف تغذیه دامها شده و یا توسط دولتها با قیمتی کمتر به بازارهای بینالمللی ارایه میشود. وارد شدن این محصولات کشاورزی به بازارهای بینالمللی قیمت جهانی این حصولات را کاهش خواهد داد که این امر خود دو پیامد به دنبال دارد. نخست، باعث افزایش اختلاف قیمت تضمین شده محصولات و قیمت محصولات در بازار بینالمللی میشود که هزینههای دولتها را افزایش میدهد.دوم باعث کاهش سود و درآمد کشاورزان کشورهای دیگر میشود. این موضوع بهویژه هنگامی صادق است که مازاد تولیدات غذایی با پرداخت یارانه صادراتی همراه شود. در این برنامهها به بسیاری از تولیدات غذایی کشورهای صنعتی یارانه تخصیص مییابد و بر اساس آن قیمت این محصولات حتی ارزانتر هم میشود. این امر به نوبه خود عرضه این محصولات را در کشورهای در حال توسعه افزایش و قیمت انها را کاهش میدهد، که هر چند ممکن است برای ساکنان شهرها در این کشورها مطلوب باشد، ولی باعث وارد آمدن زیانهای هنگفتی به کشاورزان و روستاییانی میشود که باید در رقابت با بازارهای محلی، محصولات خود را با قیمتی بسیار کمتر از آنچه انتظار داشتهاند به فروش برسانند.
هدف اصلی قیمتهای حمایتی، حفظ قیمتهای بالای داخلی حتی در شرایط پایین بودن قیمتهای جهانی میباشد. این امر باعث افزایش سود کشاورزان داخلی و همچنین افزایش ثبات بازار داخلی از طریق حفظ بازار ملی از نوسانات بینالمللی میشود. متأسفانه در حالی که از سرمایهگذاریهای ملی کشاورزی در ایالات متحده و دیگر کشورهای صنعتی حفاظت و حمایت میشود، کشاورزان کشورهای در حال توسعه با مشکلات جدی در مورد ثبات بازار محصولات خود دست به گریبان هستند. سرمایهگذاری این کشاورزان مورد حمایت و حفاظت دولتهای انان قرار نمیگیرد و همین مسأله باعث فشار به این افراد برای کاهش قیمتها برای جمعیت شهر نشین این کشورها میشود. به همین دلیل کشاورزان کشورهای در حال توسعه به تغییر قیمت بازار و میزان تولید که ناشی از عوامل غیر قابل کنترل همچون تغییرات آب و هوایی یا ثبات سیاسی میباشد، بسیار حساس و آسیبپذیر هستند. این کشاورزان هنگامی که تولیدات آنها از طریق اعمال تعرفههای مالیاتی وارداتی سنگین از بازار کشورهای صنعتی حذف میشوند نیز متحمل خسارت میشوند.
اگر قیمتهای حمایتی حذف شوند چه اتفاقی میافتد؟ از انجا که تمام محصولات کشاورزی در این شرایط در بازار جهانی در دسترس خواهند بود، نوسان قیمت آنها نسبت به حال حاضر بسیار کمتر خواهد بود. علاوه بر این تولید جهانی محصولات کشاورزی به سمت کشورهای در حال توسعه که شرایط اقلیمی برای رشد محصولات کشاورزی در طول سال مطلوب و هزینههای کارگری اغلب ارزان است، تغییر میکند. این امر پایه اقتصادی کشورهای در حال توسعه را تقویت خواهد کرد، زیرا سهم کشاورزی در تولید ملی کشورهای فقیر و در حال توسعه بسیار بیشتر از کشورهای ثروتمند صنعتی میباشد. چنین روندی باعث حذف بسیاری از کشاورزان کشورهای صنعتی از گردونه فعالیت میشود و بنابراین حذف قیمتهای حمایتی در این کشورها در آینده نزدیک امکانپذیر نیست. البته کشورهای صنعتی بدون حذف قیمتهای حمایتی میتوانند از طریق حذف یارانههای صادراتی، کشورهای در حال توسعه را در جهت خودکفایی بیشتر آنها یاری دهند. این امر کشاورزان کشورهای در حال توسعه را برای تولید و فروش بیشتر حتی در بازارهای داخلی تشویق خواهد کرد.
یکی از مباحثات علیه حذف محدودیت وارداتی و بنابراین افزایش تجارت جهانی محصولات کشاورزی این است که این امر به شکلی اجتناب ناپذیر باعث فشار به بسیاری از کشورهای در حال توسعه برای افزایش تولید میشود. این مسئله باعث روی آوردن هر چه بیشتر کشاورزان به کشت خالص محصولات اقتصادی میشود. کشت خالص به روشهای مکانیزه و صنعتی، به نوبه خود باعث مصرف هر چه بیشتر آفتکشها و علفکشها میشود که بالقوه برای محیط زیست بومی خطرناک و زیانبار است. از طرف دیگر، اگر افزایش تولید در نظامهای کشاورزی بومی صورت بگیرد، با تغییر جغرافیایی تولید کشاورزی به سمت کشورهای در حال توسعه، مصرف جهانی مواد شیمیایی کشاورزی کاهش خواهد یافت، زیرا کشورهای صنعتی مصرفکنندههای اصلی این مواد شیمیایی میباشند. احتمال وقوع کدامیک از این دو نگره بیشتر است؟ پاسخ این پرسش به اقتصاد بستگی دارد، زیرا همیشه اقتصاد نیروی محرک بازار است و افزایش تقاضا است که کشاورزان را برای استفاده از وسیلهای که بتواند تولیدات آنها را افزایش دهد، تشویق میکند.
در بعضی موارد، یارانهها میتوانند باعث تشویق روشهایی شوند که برای محیط زیست و بومنظامها زیانبار و مخرب هستند. به عنوان مثال، یارانه استفاده از نهادههای کشاورزی نظیر آب آبیاری، آفتکشها و کودها میتوانند باعث مصرف بیش از حد و اتلاف نهادهها شده و به شور شدن خاک، تخریب آن و آلودگی محیط زیست منتهی میشود. اختصاص یارانه به تولیدات دامی و کشاورزی از طریق برنامههایی نظیر هزینه اندک چرای مراتع عمومی یا مالیاتهای سبک برای قطع درختان جنگلی باعث تشویق کشاورزان به چرای بیش از حد مراتع و استفاده از روشهایی میشود که برای محیط زیست زیانبار هستند. وقتی به چنین روشهایی یارانه اختصاص یابد، سازگاری کشاورزان با روشهای کشاورزی پایدار و ارگانیک که بر اساس اصل بوم شناسی بنا شدهاند، حاصلی جز شکست اقتصادی نخواهد داشت. روشن است که نظامهای کشاورزی پایدار تنها در شرایطی فراگیر و پذیرفته خواهند شد که ساختارهای سیاسی و اقتصادی از آنها پشتیبانی کنند و کشاورزان هنگام روی آوردن به نظامهای کشاورزی پایدار محتمل خسارت و زیان اقتصادی در مقایسه با روشهای غیر پایدار نشوند.
مثال کاربردی: یارانه تولید قند در ایالات متحده
تولید داخلی قند و شکر در ایالات متحده در آغاز قرن هجدهم و هنگامی که دولت تعرفههای گمرکی شدیدی برای بسیاری از محصولات و از جمله شکر این شور وضع نمود، آغاز شد تا درآمد قابل توجهی از این طریق برای این کشور نو پا بهدست آید. در آن زمان صنایع کوجک تولید قند و شکر آغاز به کار نمود و مقدار کافی قند و شکر برای نیاز داخلی تولید نمود که قیمت این محصول بسیار کمتر از قند و شکر وارداتی بود که هزینه مالیاتی سنگینی داشت. اما هنگامی که تولید جهانی شکر در دهه 1930 به نحو چشمگیری افزایش یافت، قیمت جهانی این محصول آنچنان کاهش یافت که حتی تعرفههای گمرکی ایالات متحده نیز نمیتوانست از تولید داخلی این محصول حمایت کند. تولید کنندگان بر صاحبان صنایع قند و شکر بر گنگره فشار وارد آوردند تا قوانینی را برای حمایت مزارع و صنایع آنها در مقابل ورشکستگی تدوین نمایند.
قانون قند مربوط به سال 1934 که در دهه 1980 به لایحه کشاورزی الحاق شد تعرفههای گمرکی شدیدی بر واردات قند و شکر از سایر کشورها به ایالات متحده اعمال نمود. در قانون کشاورزی و غذا سال 1981 یک برنامه وام داخلی در نظر گرفته شد که بر اساس ان برای قند و شکر یک قیمت حمایتی تعیین گردید. این امر در راستای حمایت و پشتیبانی از کشاورزان صورت گرفت. همچنین این قانون یک نظام محدود وارداتی را برای حذف رقابت تولید کنندگان داخلی با تولید کنندگان کشورهای در حال توسعه و تضمین قیمت بالای قند و شر تولید داخلی فراهم نمود.
تخصیص یارانههای قند و شکر تنها در ایالات متحده اعمال نمیشود در ژاپن و بسیاری از کشورهای اروپایی نیز به توید قند داخلی یارانه تخصیص میگیرد و وجود این یارانههای بینالمللی، خود مهمترین دلیل بر حفظ یارانهها در ایالات متحده برای تولید قند میباشد. اما نظرات موافق و مخالف بسیاری در مورد تخصیص یارانه برای تولید قند در ایالات متحده وجود دارد.
واکنش تولیدکنندگان قند و حمایتکنندگان آنها
سرسختترین مدافعان یارانه قند و شکر، خود کارخانجات و صنایع قند و شکر میباشند. آنها اظهار میدارند که قیمت قند و شکر در ایالات متحده را نمیتوان با قیمتهای سایر کشورها مقایسه نمود. زیرا بسیاری از کشورهای دیگر نیز برای این محصول یارانه اختصاص میدهند. آنها بیان میکنند که در صورتی میتوانند با کشاورزان دیگر کشورها در این زمینه رقابت کنند که سایر کشورها به کشاورزان خود برای تولید بیش از نیاز قند یارانه ندهند تا کشاورزان این کشورها نتوانند مازاد تولید خود را با قیمتی ارزان در بازرهای جهانی عرضه کنند. اگر تمام کشورها همزمان یارانههای خود را حذف کنند، ایالات متحده نیز میتواند یارانههای خود را بدون ترس از خسارت به تولیدات داخلی خود حذف کند.
کشاورزان و صاحبان صنایع قند به نکات زیر اشاره میکنند:
1- سیاستهای فعلی ایالات متحده در مورد قند و شکر، تضمین کننده منبعی قابل اطمینان و قیمتهای باثبات برای مصرفکنندگان آمریکای شمالی میباشد. برای تدام این حمایتها، آنها به افزایش شدید قیمت قند که هنگام انقضای قانون گمرکی 1934 در سال 1974 رخ داد اشاره میکنند.
2- مصرفکنندگان در ایالات متحده نسبت به تمام کشورهای صنعتی و از جمله اتحادیه اروپا قیمت کمتری برای قند پرداخت میکنند.
3- میتوان مصرفکنندگان تجاری قند را در ایالات متحده نسبت به منابع قابل اتکای قند در زمان نیاز، مطمئن ساخت.
4- تولید داخلی در ایالات متحده بیش از 400000 موقعیت شغلی تأمین میکند و حدود 40 میلیون دلار در سال به دولت مالیات میپردازد.
واکنش مخالفان تخصیص یارانه برای قند
پس چرا بسیاری از مردم مخالف یارانه قند در ایالات متحده هستند؟ اگر قیمت حمایتی دولت باعث تضمین منبع مطمئنی از قند با قیمتهای ثابت و پایین و تأمین فرصتهای شغلی بسیار میشود، پس چرا این همه در مورد سیاستهای فعلی بحث و جدل وجود دارد؟
دلیل این مسئله این است که بیشتر مردم ایالات متحده، یارانههای کشاورزی را وسیلهای در جهت حفظ کشاورزان خردهپا در برابر ورشکستگی و مشکلات اقتصادی میدانند. اما در عمل، قیمتهای حمایتی دولت برای قند و شکر عموماً باعث حمایت شرکتهای بزرگ، تولیدکنندگان نیشکر و چغندرقند و صنایع قند شده است. (بیش از نیمی از سود این برنامه عاید درصد کمی از کشاورزان میشود).
مخالفان قیمت حمایتی قند همچنین به نکات زیر اشاره میکنند:
1- در بیشتر سالها قیمت قند در ایالات متحده بسیار بیشتر از قیمت جهای آن میباشد. مقدار اندکی قند را میتوان بدون تعرفه گمرکی وارد کشور نمود، ولی واردات بیش از این سهمیه اندک مشمول مایاتهای سنگین میشود. به همین دلیل کشت نیشکر یا چغندرقند بسیار بیشتر از آنچه که مورد انتظار است، سود به همراه دارد.
2- در حال حاضر قسمت عمده تولید قند در ایالات متحده منحصر به چند شرکت کشت و صنعت بزرگ است که عمدتاً در فلوریدا و هاوایی قرار دارند. تولید محدود به معنی عرضه محدود و در نتیجه افزایش قیمت داخلی قند میباشد. عدم رقابت خارجی نیز باعث افزایش قیمتها میشود، زیرا از ساز و کارهای بازار برای تعیین هزینهها و قیمت استفاده نمیشود.
3- آن قسمت از زمینهای فلوریدا که در آن قند تولید میشود، در واقع بخشی از زمینهای آبی اورگلیدز میباشد که زهکشی و تخلیه شده و سپس به 10 شرکت بزرگ کشت و صنعت قند فروخته شده است. این زمینها بسیار حاحصلخیز بوده و خاکی خوب با درصد مواد آلی بالا دارد اما هر نوع رواناب زیانبار کودها یا آفتکشهای این زمینها به سوی بومنظامهای طبیعی اورگلیدز سرازیر میشود. تثبیت قیمتهای حمایتی باعث تشویق کشاورزان و تولیدکنندگان قند و شکر به تخریب این بومنظام حساس میشود.
4- پرداخت کنندگان مالیات هستند که هزینه قیمتهای بالاتر قند و مواد قندی را که در برنامههای تأمین نهار مدارس، کشتیهای نظامی و برنامههای تغذیه مستمندان وجود دارند پرداخت میکنند.
پیامدهای حذف احتمالی یارانههای قند و شکر
موافقان یارانههای قند و شکر اظهار میدارند که اگر این یارانهها حذف شوند یکی از دو وضعیت زیر بوجود میآید:
در حالت نخست، قیمت جهانی قند به شدت افزایش خواهد یافت و مصرفکنندگان آمریکایی نیز مجبور به پرداخت همین قیمتهای بالا خواهند بود. در حالت دوم، اگر قیمتها کاهش یابد، بسیاری از تولیدکنندگان و صاحبان صنایع شغل خود را از دست خواهند داد و صدها هزار فرصت شغلی از دست خواهد رفت. علاوه بر این، از آنجا که به هر کیلوگرم قند در بازار ایالات متحده، مالیات ویژهای تعلق میگیرد، صنعت قند در این شور سالانه بیش از 40 میلیون دلار به دولت مالیات پرداخت میکنند که چنانچه تولیدکنندگان و صاحبان صنایع قند از گردونه کار خارج شوند این منبع درآمد مالیاتی دولت از بین خواهد رفت.
مخالفان این یارانهها بیان میکنند که بنابر گزارش موسسه تحقیقاتی سیاستگذاری کشاورزی و غذا که پس از مطالعات گستردهای بر روی برنامه یارانه قند و شکر صورت گرفته است، صنعت قند ایالات متحده پس از حذف یارانهها نیز قادر به ادامه فعالیت خواهد بود. تنها ان دسته از کارخانجاتی که کمترین کارایی را دارند در رقابت بازار از گردونه فعالیت خارج خواهند شد. اگر تنها برنامه پرداخت وام حذف شود، افزایش عرضه باعث کاهش قیمتها شده و سطح زیر کشت نیشکر و چغندرقند نیز تا حدودی کاهش خواهد یافت. اگر برنامه محدودیت واردات نیز حذف شود، قیمت قند اندکی کاهش خواهد یافت. در چنین شرایطی تولید قند در بسیاری از کشورها افزایش خواهد یافت و همراه با وانکش بازارهای خارجی به نیازهای ایالات متحده، قیمت جهانی قند افزایش مییابد. این مسئله به اقتصاد کشورهای تولیدکننده قند که از تقاضای بیشتر و قیمتهای بالاتر سود میبرند کمک قابل توجهی خواهد کرد.
گندم نان الوند | |
سال معرفی : | 1374 |
مبدا : | کرج-بخش تحقیقات غلات |
شجره : | CF1770/1-27-6275 |
تیپ رشد : | بینابین |
میانگین ارتفاع بوته : | 5/107 سانتیمتر |
تاریخ رسیدن : | نسبتا دیررس |
میانگین وزن هزاردانه : | 40 گرم |
رنگ دانه : | زرد کهربایی |
مقاومت به خوابیدگی : | نیمه مقاوم |
مقاومت به ریزش : | مقاوم |
واکنش به امراض : | نسبتا مقاوم به زنگ زرد و نسبتا حساس به زنگ قهوه ای در برخی مناطق |
واکنش به تنش های محیطی : | نسبتا متحمل به شوری و خشکی و مقاوم به سرما |
میانگین عملکرد دانه : | 40/6 تن در هکتار |
کیفیت نانوایی : | خوب |
میانگین درصد پروتئین دانه : | 5/12 |
مناطق مورد کشت : |
کلیه مناطق سرد کشور بخصوص استانهای آذربایجان غربی و شرقی ،اردبیل، کردستان، همدان،زنجان و چهار محال و بختیاری |
هر چه طول دوره تنش افزوده میگردد گیاه ضعیفتر شده از قدرت حیاتی آن کاسته میشود. هنگامی که از قدرت سازگاری گیاه کاسته میشود دامنه آسیبهای وارده بر گیاه افزایش مییابد به طوری که ممکن است این آسیبها به صورت تغییر ناپذیر (پایدار) درآیند. تنشها به طور معمول بر روی هم اثر متقابل داشته و به وجود آمدن یک تنش محیطی با ایجاد یک تنش دیگر همراه است. به عنوان مثال تنش حرارتی منجر به تنش آبی یا خشکی میباشد. تنشها میتوانند زیستی (Biotic stress) و غیر زیستی (Abiotic stress) باشند. تنش غیر زیستی مانند تنشهای شیمیایی (شوری، مسمومیت یونی، آلودگی محیط، علفکشها و آفت کشها)، حرارت (سرما و گرما)، آب (خشکی و غرقابی)، تشعشع (مادون قرمز، ماوراء بنفش) و تنش زیستی شامل علفهای هرز، حشرات، نماتدها و ارگانیزمهای بیماریزا و آفات میباشد. موجودات در برابر یک تنش خاص به طور متفاوتی واکنش نشان میدهند که این واکنش بسته به ژنتیک این موجودات و اصل واکنش تعیین میشود. علاوه بر این طبیعت و شدن واکنش گیاه نسبت به یک عامل تنشزا بسته به سن، قدرت سازگاری، فصل و یا دوره فعالیت موجود و دیگر عوامل ممکن است به طور چشمگیر متفاوت باشد.
ترکیبی از عوامل تنشزا ممکن است سبب تقویت، تضعیف، تخفیف یا حتی معکوس شدن روند واکنش گیاه نسبت به یک عامل تنشزا گردد.
تحمل یک تنش عبارت از ظرفیت یک گیاه برای زنده ماندن و رشد است تی اگر تحت تأثیر یک محیط نامناسب قرار گیرد. گیاه میتواند به مدت طولانی اثرات تنش را بدون آنکه بمیرد و یا از آسیب غیر قابل ترمیم لطمه ببیند تحمل نماید. یک چنین تحمل یا مقاومت ممکن است رشد و نمو گیاه را تغییر دهد. بنابراین، در رحلهای از نمو گیاه ممکن است از تنش آسیب ببیند، در صورتی که در مرحله دیگر نسبت به آن به طور کامل مقاوم باشد.
افزون بر آن تنش ممکن است متابولیسم گیاه را تغییر دهد. این فرآیندها سازش گذرا یا نطباق نامیده میشوند و از تغییر این گونه شرایط مرفولوژی گیاه تغییر میکند و این عمل گیاه را در مقابل تنش مقاوم میسازد. گیاهانی که در محیط جدید سازش حاصل میکنند میتوانند در ان زنده بمانند.
تعدادی از گونههای گیاهی رشدشان را از لحاظ زمانی به گونهای تنظیم میکند که بتوانند در صورت بروز نوعی تنش از آسیب پذیری امان بمانند.
Levitt مقاومت به تنش را به (تحمل تنش) و (اجتناب از تنش) تقسیم کرد. اجتناب از تنش موقعی صورت میگیرد که گیاه از لحاظ ترمودینامیکی با تنش به حالت تعادل میرسد بدون آنکه آسیب ببیند و اگر هم آسیب پیدا کند قابل ترمیم است. در نتیجه روش مقاومت به تنش در گیاهان یا به صورت پرهیز از تنش و یا بردباری در برابر تنش میباشد.
منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستیم
Mobile: 09191878456
Email: mafi.hassan@gmail.com
تعریف تنش
به معنای وسیع آن به هر عامل یا ترکیبی از عوامل محیطی اطلاق میگردد که باعث شود گیاه نتواند به اندازه توان بالقوه ژنتیکی خود رشد کند. به عبارت دیگر تنش عبارت است از هر گونه تغییر در عوامل طبیعی نسبت به شرایط بهینه رشد گیاه که رشد و نمو را کاهش و یا به طور نامطلوب تغییر داده و موجب کاهش رشد و عملکرد گیاه گردد. در بیشتر موارد تنش به عنوان دور شدن از شرایط معمول زندگی و ایجاد تغییرات و واکنشهایی در کلیه سطوح عملکرد در نظر گرفته شده است، این تغییرات قابل برگشت بوده و یا مکن است پایدار باقی بماند.
هر نوع تغییری در شرایط محیط که باعث شود واکنش گیاه مطلوب نباشد تنش بیولوژیکی گویند. هر نوع تغییر محیطی که باعث شود گیاه از رشد بهینه خود بیرون رود. پس تنش یا تنش در علم بیولوژیکی، قبل از آنکه یک معنی دقیق داشته باشد، یک مفهوم ذهنی دارد. به عبارت دیگر باید با تجربه و علمی که داریم گفت که چه عاملی طبیعی (نرمال) و چه عاملی غیر نرمال است. در علم بیولوژیکی هر عامل را که به عنوان استاندارد انتخاب نماییم خروج از آن تنش محسوب میشود به عنوان مثال درجه حرارت 20 درجه برای Agropyron بهینه است ولی تغییر از این درجه حرارت تنش نامیده میشود.
شرایط زندگی موجودات زنده با هم فرق میکند زیرا که برای یک موجود ممکن است تنشزا و برای دیگری ممکن است به آن اندازه ایجاد تنش ننماید. به عنوان مثــال در باکتری Hallobacter (باکتری شوره بردار) که در دریاچه و دریاهای نمکدار زندگی میکند، این شرایط برای خیلی از موجودات دیگر تنشزا است، در صورتی که برای خودش تنشزا نیست.
تنش در علم بیولوژیکی از یک فشار یا عاملی که از چندین نیرو یا چندین اثر که فعالیت سیستمهای طبیعی و نرمال را مختل میسازد تشکیل شده است. تنش نتیجه روند غیر عادی فرآیندهای فیزیولوژیکی است که تأثیر ترکیبی از عوامل زیستی و حیطی اصل میشود. یک اشاره ضمنی در خود کلمه تنش وجود دارد و آن عبارت از این است که تنش دارای توان آسیب رسان است که به عنوان نتیجه یک متابولیسم غیر عادی روی میدهد و ممکن است به صورت کاهش رشد، بخشی از آن به صورت کاهش بازده یا مرگ بروز کند.