مهندسی کشاورزی - زراعت

آموزش و ترویج تولیدات کشاورزی

مهندسی کشاورزی - زراعت

آموزش و ترویج تولیدات کشاورزی

اثر میزان و زمان مصرف نیتروژن بر خصوصیات کمی و کیفی و ...

به منظور مطالعه تاثیر مقدار و زمان مصرف کود نیتروژن بر خصوصیات کمی و کیفی دو رقم گندم، و نیز کارایی انتقال مجدد نیتروژن و ماده خشک ، آزمایشی مزرعه ای با استفاده از طرح آماری اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 81-1380 در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز اجرا شد. در این طرح ارقام بعنوان فاکتور اصلی و مقادیر و زمانهای مصرف کود نیتروژن بصورت فاکتوریل بعنوان فاکتور فرعی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان داد که بین ارقام از نظر تعداد سنبله بارور، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد زیستی، شاخص برداشت و درصد پروتئین دانه اختلاف معنی داری وجود داشته و گندم دوروم در صفات تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، شاخص برداشت و درصد پروتئین دانه برتر و رقم فلات در صفات تعدادسنبله بارور، عملکرد زیستی و عملکرد دانه برتر بود. اثر مقادیر و زمانهای مصرف نیتروژن نیز بر صفات فوق معنی دار بود. بطوریکه با افزایش مصرف نیتروژن تمام صفات فوق افزایش یافت. بهترین شیوه تقسیط نیتروژن بر اساس نتایج این مطالعه در زمانهای مصرف T2 و T3 بدست آمد. ارقام مورد مطالعه در کارایی انتقال مجدد نیتروژن و ماده خشک اختلاف معنی داری داشتند. بطوریکه گندم دوروم کارایی بیشتری در انتقال نیتروژن از برگ پرچم و نیز انتقال مجدد ماده خشک به سمت دانه داشت. با توجه به نتایج بدست آمده بنظر می رسد که گندم دوروم از نظر صفات کیفی و گندم نان از نظر صفات کمی دارای برتری بودند.

دانلود کامل مقاله

آبشویی نیترات در سیستم آبیاری بارانی تحت مدیریت کود - آبیاری ذرت

مدیریت آب و کود نیتروژنی برای افزایش عملکرد و کاهش آلودگی منابع آب، ضروری است. اعمال چنین مدیریتی مستلزم شناخت عوامل موثر بر چرخه نیتروژن خاک است. مقدار، زمان و روش استفاده از نیتروژن و آب از عوامل موثر بر این چرخه است. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر سطوح مختلف کود نیتروژن و آب با مدیریت کود - آبیاری از طریق سیستم آبیاری بارانی بر آبشویی نیترات و عملکرد ذرت است. بدین منظور، آزمایشی مزرعه ای با ذرت علوفه ای در چهار تیمار آبی شامل دو سطح کم آبیاری (W3 و W4)، یک سطح آبیاری کامل (W2) و یک سطح بیش آبیاری (W1) و سه تیمار کودی شامل 200(N200)، (N150) 150 و صفر (N0) کیلوگرم نیتروژن در هکتار در سه تکرار انجام شد. آبشویی نیتروژن نیتراتی (NO3-N) در سطوح مختلف آب و کود طی دوره رشد با توجه به شرایط رشد گیاه بررسی شد. عصاره خاک در عمق 30 و 60 سانتی متری با استفاده از «نمونه بردار آب خاک» پس از هر آبیاری یا بارندگی از تمام کرت ها تهیه و غلظت نیترات در عصاره استخراج شده اندازه گیری شد. مقدار نیترات آبشویی شده با استفاده از معادله بیلان جرم محاسبه شد. نیتروژن نیتراتی خاک، پیش و پس از کاشت تا عمق های 30 و 60 سانتی متری و نیتروژن کل گیاه در زمان برداشت اندازه گیری شد. نیتروژن آبشویی شده از عمق 60 سانتی متری در سطوح آبی W1، W2 و W4 در سطح کودی N200 به ترتیب برابر 6.92، 6.58 و صفر کیلوگرم در هکتار و در سطح کودی N150 به ترتیب برابر 5.03، 4.47 و صفر کیلوگرم در هکتار به دست آمد. آبشویی نیترات در سطوح کم آبیاری مشاهده نشد. اما مقدار کمی از نیتروژن کاربردی، توسط گیاه جذب و باقی مانده آن پس از تجمع در خاک به صورت تلفات گازی از خاک خارج گردید. با افزایش کود نیتروژن مصرفی، جذب نیتروژن توسط گیاه افزایش، اما درصد جذب نیتروژن نسبت به نیتروژن مصرفی کاهش یافت. در تیمارهایی که آب آبیاری بیشتر از تبخیر - تعرق بود، مصرف زیاد کود نیتراتی موجب افزایش شدت آبشویی نیترات شد. نتایج همچنین نشان می دهد که آبشویی نیتروژن نیتراتی طی دوره رشد، تابع نیتروژن اولیه خاک، نیتروژن کاربردی، شرایط رشد گیاه، مقدار جذب نیتروژن گیاه و مدیریت کود - آبیاری است.

دانلود کامل مقاله

نظامهای بومی تولید بذر و قوانین و ضوابط مربوطه

در بسیاری از کشورها، ضوابط تولید بذر در راستای توسعه تولید بذر گواهی شده تدوین شده است. قوانین بذر در کشورهای مختلف عموماً متشکل از مفاهیم مربوط به اجزای کیفیت بذر و اصلاح و معرفی ارقام جدید گیاهی می باشند. البته ضوابط رسمی تولید بذر برای نظامهای بومی تولید بذر که در طی نسلهای مختلف زارعین شکل گرفته است، ناکارآمد می باشد. نظامهای رسمی و ضوابط مربوطه نه تنها محدود کننده نظامهای بومی و رایج زارعین بوده، بلکه در برخی کشورها حتی این گونه فعالیتهای بومی را غیر قانونی اعلام نموده است.

قوانین بذر که روند مربوط به اصلاح و معرفی ارقام و هم چنین کیفیت بذر را ضابطه مند می نمایند، در بین کشورها و بر اساس نیازهای آن کشور و مسئولیت ارگانهای ذیربط متفاوت هستند. هدف نهائی قوانین بذر کنترل و نظارت کامل بر فرآیند تولید بذر می باشد، به عنوان مثال اگر دولت متولی کیفیت بذر باشد، تمامی بذرهای گیاهان زراعی بایستی توسط یک ارگان دولتی گواهی شده و تمامی ارقام جدید گیاهی نیز باید از طریق نظام ارزیابی ارقام جدید تأئید و به ثبت رسیده باشد. کشورهائی مانند ایران، اندونزی، مراکش، اوگاندا و ... دارای چنین قوانینی هستند. در طرف مقابل، کشورهائی نیز وجود دارند که هیچ گونه ضوابطی برای بازار بذر نداشته و قوانین بذر یا تجارت آنها هنوز اجرائی نشده است؛ ولی اغلب کشورها نظامهای بینابینی دارند. به عنوان مثال، بنگلادش کنترل کیفی را تنها برای تعداد محدودی از گیاهان زراعی اعمال می نماید؛ یا در امریکا بجای گواهی رسمی کیفیت بذر، از سیستم برچسب کیفیت مربوط به خود شرکتهای تولید کننده بذر استفاده می شود. در شرایطی که نظامهای نیرومند کنترل کیفی، مبتنی بر فعالیت ارگانهای کارآمد دولتی باشد، در حالیکه در مباحث اقتصادی چنین کشوری از مکانیزمهای معتدل کنترلی و یا بازار رقابتی کالاها پیروی شود، مانع از عرضه و فروش بذرهای با کیفیت نزدیک به استاندارد خواهد شد.

نظامهای بومی بذر که متشکل از تولید بذر توسط کشاورزان و خرید و فروش محلی آن می باشد، حداقل در تعاریف از ضوابط رسمی تولید بذر تبعیت نمی کند. به زبان ساده اینکه کشاورزان کاری را انجام می دهند که از حدود ده هزار سال پیش انجام داده اند وآن تولید بذر در مزرعه خودشان و فروش یا تبادل آن در درون جوامع روستائی و پیرامون خود بوده است. در این رابطه اخیراً مفاهیمی نظیر اصلاح نباتات مشارکتی (PPB) در راستای بهبود فنآوریهای بومی بذر شکل گرفته است. نکته بسیار مهمی که بایستی همواره مدنظر باشد اینکه قوانین موجود برای کنترل کیفی بذر، معرفی و ثبت ارقام اصلاح شده وحقوق مالکیت معنوی به نژادگران ممکن است اثرات نامطلوبی  برروی نظامهای بومی تولید بذر داشته باشد.

کنترل کیفی بذر

عموماً کیفیت بذربا مقدار جوانه زنی، وجود ناخالصیها و مقدار بذر علفهای هرز ومیزان آلودگی به بیماریهای بذرزاد بیان می شود. بسیاری از کشورها به منظور جلوگیری از عرضه بذرهای بی کیفیت به زارعین خود، نظام کنترل کیفی و گواهی بذر را بطور کامل اجرا می نمایند. در برخی از کشورها مانند هلند، وضع قوانین مربوط به کیفیت بذر توسط تولیدکنندگان واقعی بذر که نگران رقابت با عرضه کنندگان بذرهای بی کیفیت بودند، پیشنهاد شده است. ولی در اغلب کشورهای در حال توسعه، قوانین و ضوابط بذر توسط دولتها طراحی، پیشنهاد و پس از تصویب به اجرا درآمده است.

البته کنترل و گواهی اجباری بذر چنین کشورهائی که بر اساس مصوبات قانونی می باشد، توسط مؤسسات ناکارآمد یا کارشناسانی که از استقلال عمل کافی برخوردار نیستند، اجرا گردد، فاقد کارآئی لازم و کم تأثیر خواهد بود. در برخی از کشورها چنانچه حقوق و درآمد بازرسین فنی و کارشناسان آزمایشگاه ناکافی بوده و از سوی دیگر ریسک اقتصادی ناشی از آزمون یک توده بذری و تائید و گواهی آن بسیار بالا باشد، طبیعی است که استقلال چنین مؤسساتی به چالش کشیده شود. ناکارآمدی تولید بذر گواهی شده سویا در اندونزی مثال خوبی در این زمینه است. کاهش بیست درصدی قوه نامیه بذر در عرض یک هفته در شرایط آب و هوائی استوائی و انبارهای غیر فنی این کشور غیر منتظره نمی باشد. نظام بومی بذر، خطر کاهش قوه نامیه را با کوتاه کردن زمان نگه داری بذر( محصول برداشت شده بلافاصله برای تولید محصول بعدی کشت می شود)، به حداقل رسانده است. این مهم با درک صحیح شرایط تولید و تناوب متداول در مناطقی مانند جاوه شرقی در طی فصل بارانهای موسمی با کشت پیوسته سویا و در فصل کم باران با کشت سویا پس از برداشت برنج، بدست آمده است. این در حالی است که فرآیند گواهی بذر سویا در این کشور برای طی مراحل اداری، نمونه برداری، تستهای آزمایشگاهی و نصب برچسب حداقل دو تا سه هفته طول می کشد و این تأخیر باعث کاهش ناخواسته کیفیت بذر می گردد. در نتیجه بذرهای بومی و غیر گواهی شده دارای ظرفیت جوانه زنی بالاتری نسبت به بذر گواهی شده هستند.

براساس مفاهیم و مواد موجود در قوانین بذر، تمامی بذرهای مورد کشت (مانند ترکمنستان) و یا تمامی بذور موجود در بازار (اغلب کشورها) بایستی توسط ارگان رسمی کنترل وگواهی بذر مورد تأئید قرار گیرند و یا اینکه صحت مندرجات روی برچسب بسته های بذری مورد تأئید قرار گیرد که این به معنای  پذیرش مسئولیت نوشته های روی برچسب توسط تولیدکننده بذر است.

چنین ضوابطی تبادل زارع به زارع بذر ویا فروش مقادیر تجاری بذررا در بازارهای محلی ممنوع کرده است. طبق چنین قوانینی، فروش بذر غیر گواهی شده جرم محسوب می گردد ولی در عمل بسیاری از کشاورزان که بطور سنتی وابسته به کشت این چنین بذرهایی هستند، بی توجه به قانون به حیات کاری خود ادامه می دهند. به عبارتی در بسیاری از موارد، تولید و مبادله چنین بذرهایی عرفاً مجاز می باشد.

اخیراً فعالیتهائی در راستای حمایت از نظامهای بومی بذر توسط سازمانهای غیر دولتی (NGO) ودر مواردی توسط ارگانهای دولتی که خود آشنا با مشکلات فرآروی قوانین رسمی بذر هستند، آغاز شده است (Louwaars and van Marrewijk, 1996). اما تا زمانیکه چنین تشکیلاتی (سازمانهای غیر دولتی) رشد کافی نموده و به دستاوردهائی نایل گردند، به دلیل تقابل منافع آنها با فعالیتهای شرکتهای دولتی بذر و یا شرکتهای خصوصی که بذر گواهی شده تولید می نمایند، از همان ابتدای فعالیت و با استفاده از مفاد قانون بذر و ضوابط مربوطه، فعالیت آنها به چالش کشیده شده و حتی متوقف می گردد. در این مورد بهترین مثال قابل طرح تولید بذر ذرت از ارقام آزاد گرده افشان توسط یک سازمان غیر دولتی در کشور زیمباوه بود که در اواسط دهه 90 میلادی، پروژه این نهاد در پی شکایت شرکتهای خصوصی تولیدکننده بذر هیبرید به تعطیلی کشانده شد (Louwaars, 2000).

بروز چنین مشکلاتی برای بنگاههای اقتصادی که بر مبنای نظامهای بومی بذر فعالیت می نمایند، کم و بیش در تمام نقاط دنیا وجود دارد.سازمانهای غیر دولتی گوناگونی در کشورهائی مانند اوگاندا، تانزانیا و افریقای غربی و مؤسسات بین المللی مانند مرکز بین المللی تحقیقات کشاورزی در مناطق خشک (ایکاردا) در این راستا فعالیتهای مثبتی را آغاز نموده اند. بدیهی است نزدیک نمودن تشکیلات بومی بذر به ضوابط سفت و سخت کنترل و گواهی بذر بسیار دشوار است. آنها امکانات فنی و توانائیهای مالی لازم را برای بازرسی از مزارع و بذرهای تولیدی خود را ندارند. دستیابی به فواصل ایزولاسیون، هنگامیکه بذر در قطعات بسیار کوچک تولید می شود، امکانپذیر نمی باشد. خلوص بالای بذر زمانیکه ابزار و ادوات فرآوری دارای استانداردهای لازم نیستند، غیر قابل دسترس است. در چنین شرایطی، ضوابط کنترل و گواهی بذر اثرات مثبت مربوط به توسعه کمی و کیفی نظامهای بومی را خنثی خواهد نمود. لذا بدیهی است فقدان نظامهای تولید و عرضه محلی بذور بسیاری از گیاهان زراعی که نظام رسمی تولید، گواهی و عرضه بذر توجه جدی (مانند تولید و عرضه بذر گواهی شده حبوبات) بدانها ندارد، می تواند لطمات جدی را به تولید محصول در اغلب کشورهای در حال توسعه وارد نماید.

 

 

ادامه مطلب ...

اعمال مدیریت در دانه های روغنی دیم مناطق مختلف کشور

وضعیت آب و هوایی دیمزارهای کشور قابل پیش بینی نبوده بطوریکه تغییرات آن در چند سال گذشته وسیع و از خشکسالی شدید تا سالهای پر باران و از زمستانهای خیلی سرد و بهار خنک تا زمستان معتدل و بهار گرم وجود داشته است. همین امر سبب شده است تا کشاورزی در این مناطق همراه با ریسک بوده و تولیدات زراعی تابع مستقیمی از شرایط اقلیمی گردد. با توجه به وجود عوامل جوی غیر قابل کنترل، مدیریت مزارع دیم مشکل و به همان نسبت پاسخ محصولات به آن تعیین کننده است. با اعمال مدیریت صحیح زراعی می توان در سالهای مطلوب به پتانسیل تولید نزدیک و در سالهای نا مطلوب اثرات فاکتورهای محیطی را کاهش و تولید منطقی داشت.

کشورمان جزء مناطق خشک و نیمه خشک جهان بوده و 54% اراضی قابل کشت کشور بصورت دیم می باشد. مناطق مختلف آب و هوایی کشور از نظر کشاورزی به چهار منطقه تقسیم شده است که شامل : 1- اقلیم گرم و مرطوب سواحل دریای خزرکه دارای متوسط حداکثر درجه حرارت 37 ، متوسط حداقل درجه حرارت 7- و تعداد روزهای یخبندان حدود یکماه و متغیر است. 2-اقلیم گرم و خشک جنوب که دارای متوسط حداکثر درجه حرارت 50 ، متوسط حداقل درجه حرارت 5- و تعداد روزهای یخبندان کمتر از یکماه است. ویژگی این اقلیم شامل آب و هوای گرمسیر با زمستانهای ملایم ، بهار کوتاه و گرم و فصل گرمای طولانی است. 3- اقلیم معتدل سرد که دارای متوسط حداقل درجه حرارت 7- تا 14- و تعداد روزهای یخبندان حدود یکماه تا دو ماه متغیر است. شرایط آب و هوایی این اقلیم بسته به دور یا نزدیکی به کویر و ارتفاعات متغیر است اما عموما دارای زمستان های سرد و ملایم و تابستان های گرم است.

4-اقلیم سرد که دارای متوسط حداقل درجه حرارت کمتراز 14- و تعداد روزهای یخبندان حدود سه ماه است. عموما دارای زمستان های سرد و تابستان های ملایم است.

به علت حجم بالای واردات روغن، در سالهای اخیر دانه های روغنی مورد توجه و حمایت وزارت جهاد کشاورزی قرار گرفته و دیمزارها یکی از عرصه های توسعه این محصولات در نظر گرفته شده است. در شرایط دیم کشور امکان کشت سه محصول روغنی کلزا، گلرنگ و آفتابگردان وجود دارد. بر اساس طرح افزایش تولید روغن نباتی کشور جایگاه کلزا در مناطق دیم گرمسیر، گلرنگ مناطق معتدل سرد و سرد و آفتابگردان در هر سه اقلیم در نظر گرفته شده است.

این محصولات در تناوب با گندم دیم کشت شده و جایگزین آیش می گردند. تفاوت مورفولوژی و فیزیولوژی این محصولات با گندم و عدم آفات و بیماری های مشترک آنها با گندم سبب شده است تا گیاهانی مناسب برای قرار گرفتن در تناوب غلات باشند.

عوامل مهم مدیریت زراعی دانه های روغنی در شرایط دیم شامل تهیه زمین، عمق کشت، میزان بذر مصرفی، کود، کنترل علفهای هرز و رقم می باشد. که در ذیل به آنها اشاره می شود:

سیستم ریشه کلزا ، گلرنگ و آفتابگردان عمیق بوده و مشاهدات نشان داده است که شخم عمیق پاییزه با گاوآهن برگردان دار می تواند ضمن تهویه خاک و بهبود شرایط فیزکی آن به توسعه ریشه ها منجر شده و گیاه با جذب رطوبت از عمقهای پایین تر، کمتر تحت تاثیر خشکی قرار گرفته و عملکرد بهتری داشته باشد. اجرای زیر شکن در اراضی که دارای لایه های سخت زیرین خاک بودند نیز باعث افزایش نفوذ پذیری آب در خاک و توسعه ریشه ها گردید و عملکرد بیشتر را به دنبال داشت. زدن دیسک برای خرد شدن کلوخه ها و تهیه بستر مناسب لازم بوده و در مورد کلزا بعلت بذر ریز بودن آن بسیار مهم است. در کشتهای بهاره انجام خاک ورزی عمیق در پاییز (بطوریکه در بالا ذکر شد) و خاک ورزی سبک (کم عمق) به وسیله پنجه غازی و یا هرس دندانه دار توصیه می شود.

دانه های روغنی بر خلاف غلات تحمل کشت عمیق در شرایط دیم را نداشته و بهترین عمق کشت برای کلزا 1 تا 3 سانتیمتر، گلرنگ 2 تا 3 و آفتابگردان 2 تا 4 سانتیمتر است. عمق کشت مناسب باعث ایجاد سبز یکنواخت در مزرعه شده و در کشتهای پاییزه بعلت جوانه زنی بموقع باعث زود رسی، تحمل بهتر تنشهای سرما و خشکی خواهد شد. از طرف دیگر کشتهای عمیق باعث کاهش سطح سبز، افزایش تراکم علفهای هرز و در نهایت کاهش عملکرد خواهد شد. کاشت عمیق باعث تاخیر در سبز مزرعه شده و نیز با توجه به اینکه گیاهچه قبل از سبز شدن و شروع فتوسنتز از ذخیره بذری (آندسپرم) استفاده می کند لذا در کشتهای عمیق گیاهچه ها با صرف انرژی بیشتری به مرحله سبز شدن می رسند و همین امر حساسیت آنها را به تنشهای محیطی بیشتر می کند.


ادامه مطلب ...