خشکی یک پدیده اقلیمی است که در اثر فقدان یا کمبود رطوبت حادث می شود. فقدان و کمبود رطوبت از روی خاک، پوشش گیاهی و پستی و بلندی مناطق خشک مشخص می شود شناخت مناطق خشک ممکن است از طریق مطالعات خاک شناسی، گیاه شناسی و ژئومورفولوژیکی انجام پذیرد. پایه و مشخصه اصلی شناخت مناطق خشک اقلیم می باشد.
طبقه بندی اقلیمی، شاخصی است که نسبت به تغییرات حساس است و در بسیاری از مناطق دنیا استفاده می شود. گیاه، خاک و خصوصیات ژئومورفولوژیکی نسبت به اقلیم کمتر تغییر می کنند و دارای انعطاف پذیری کمتری می باشند.به رغم این خصوصیت این عوامل جهت تعیین نواحی خشک استفاده می شود. مناطق خشک از لحاظ خاک، پوشش گیاهی و بارندگی باهمدیگر متفاوت می باشند.
خصوصیات مناطق خشک عبارتند از:
١ ـ فشار بالای هوا که باعث می گردد دما بالا باشد و شرایط گرم و خشک در این مناطق حاکم باشد.
٢ ـ باد: در مناطق خشک بادها بطور ممتد می وزند و باعث کاهش رطوبت می شوند.
٣- توپوگرافی: وقتی هوا با سلسله کوهها برخورد می کند در آن منطقه هوای سرد ایجاد می شود. در کوهپایه ها چنین هوایی وجود دارد.
٤ ـ اقیانوسها: در اقیانوسها و دریاها میزان میزان دما پایین تر است و
بادها با نسیم سردی می وزند، رطوبت درنتیجه تبادل هوا جابجا می شود وهوای
گرم جای خودش را با هوای سرد عوض می کند.
یک یا چند تا از عوامل فوق در مناطق خشک به چشم می خورد. ولی علت اصلی خشکی، گسترش الگوهای آتمسفری جهانی است. استفاده از عوامل فشار هوا، باد، تو پوگرافی و اقیانوس برای نشخیص مناطق پر باران خشک، سرد و معتدل بسیارمتداول است.
به طور کلی عواملی که باعث خشکی آب و هوا در مناطق مختلف جهان شده است عبارت است از:
یک سوم سطح کره زمین را مناطق خشک و لم یزرع پوشانده است که سه چهارم این مناطق در کشورهای آفریقایی، آسیایی و استرالیا وجود دارد. مشخصه این مناطق این است که در سال بارندگی کم و اندک وجود دارد. مناطق خشک دارای شرایط محیطی و اقتصادی خاص خود هستند این مناطق ٨٢ درصد منابع نفتی، ٨٦ درصد آهن و ٧٩ درصد مس و ٦٧ درصد الماس دنیا در خود جای داده اند (Hearhcote ، ١٩٨٣). نواحی خشک از لحاظ منابع معدنی غنی می باشند ولی از نظر آب کمبود دارند، بنابراین مواجه با مشکلات اکولوژیکی هستند. خشکسالی و قحطی مناطق خشک را تهدید می کند.
اقالیم خشک یک سوم سطح کره زمین را اشغال کرده و ١٥ درصد جمعیت جهان در این مناطق زندگی میکنند. گر چه جمعیت به طور نسبی در مناطق خشک پایین است ولی در شهر های بزرگ مناطق خشک مانند پکن، تهران، کراچی جمعیت زیادی زندگی می کنند. در بین سالهای ١٩٦٢ تا ١٩٨٥ جمعیت مناطق خشک ٨١ درصد رشد داشته است. به دلایل فرصتهای اقتصادی جمعیت مناطق خشک رو به افزایش است.
موانع عمده توسعه در مناطق خشک عبارتند از:
١- مشکلات محیطی در ارتباط با عدم آب کافی
٢- عدم سرمایه گذاری جهت زیر ساختهای اقتصادی
عامل اصلی که بر فعالیتهای اقتصادی و تولیدی در مناطق خشک تاثیر می گذارد ناشی از کمبود یا فقدان آب می باشد.
منبع : http://www.ircadm.ir
تاریخچه و اهمیت اقتصادی پنبه
سابقه کشت پنبه ( Cotton ) در مکزیک و آمریکای جنوبی به حدود 3500 سال پیش از میلاد مسیح میرسد. در حال حاضر قسمت اعظم ( 90 درصد ) سطح زیر کشت پنبه در جهان به پنبه آپلند تعلق دارد.
بذر ارقام این گونه توسط انگلیسیها و در جریان جنگ داخلی آمریکا در مستعمرات انگلیس توزیع شد و کشت آن ترویج گردید تا الیاف پرکیفیت مورد نیاز صنایع بافندگی انگلیس تأمین گردد. تولید پنبه به عنوان یک گیاه لیفی پس از اختراع دستگاه جین ( جدا کننده الیاف از وش ) توسط ویتینی در سال 1793 گسترش زیادی یافت. از جنگ جهانی دوم، تغییرات زیادی از نظر تولید و تجارت پنبه صورت گرفت و در بسیاری از کشورها از قبیل، کشورهای آمریکای لاتین که قبلاً در آنجا تولید این محصول به مقدار ناچیزی بوده، افزایش زیادی در تولید حاصل شده است و این کشورها از مهمترین تولیدکنندگان مواد فیبری بازار جهانی شدهاند. برخی از کشورهای دیگر از قبیل هندوستان، پاکستان و ترکیه نیز که قبلاً به مقدار مورد نیاز خود پنبه تولید میکردند، هم اکنون جزء صادرکنندگان مهم این محصول به حساب میآیند. در طول دهه 60 – 1950، میزان تولید پنبه در آمریکای لاتین و خاور نزدیک بسیار زیاد بوده و قسمت اعظم آن در مناطق خشک و نیمه خشک این کشورها تولید شده است. تقریباً نصف مقدار تولیدی، در اثر افزایش سطح زیر کشت و نصف دیگر در اثر افزایش عملکرد بوده است. در کشور شوروی سابق نیز سطح وسیعی از دریای خزر تا مرز چین زیر کشت پنبه برده شده و ازبکستان به تنهایی 67 درصد کل تولید پنبه در شوروی را به خود اختصاص داده است. این کشورها پس از آمریکا و چین مقام سوم را از این نظر دارد.
در چین نیز چنین وضعی صادق بوده است و این کشور هم اکنون مقام دوم را از نظر تولید پنبه دارد. البته تغییر اساسی که در این مورد صورت گرفته، این است که تمایزی که به طور سنتی برای کشورهای تولید کننده و کشورهای مصرف کننده وجود داشت کاملاً از بین رفته است. کشورهایی مانند هندوستان، پاکستان و مصر که قبلاً قسمت اعظم پنبه خود را صادر میکردند، هم اکنون دارای صنایع نساجی مربوط به خود هستند و از رقبای بازار صنایع نساجی محسوب میشوند.از طرف دیگر، کشورهایی که دارای صنایع پیشرفته نساجی هستند از جمله، ایتالیا و اسپانیا که قبلاً تمامی مواد خام مورد نیاز خود را وارد میکردند، هم اکنون این گیاه را به صورت فاریاب، بخصوص در مناطق مدیترانه کشت میکنند، واضح است که کشورهایی که خود هم تولید کننده و هم سازنده تولیدات نساجی هستند، بر کشورهایی که تنها تولید کننده و یا سازنده هستند ارجحیت دارند.
افزایش تولید پنبه در سطح جهانی مصادف با افزایش تولید فیبرهای مصنوعی بود. در بسیاری از موارد، مواد مصنوعی جایگزین پنبه شدهاند و تنها در طول دهه 1950 تا 1965 مصرف مواد فیبری در بازار جهانی از 7 به 21 درصد افزایش حاصل کرده در حالی که مصرف پنبه از 74 درصد در سال 1939 به 63 درصد در سال 1961 کاهش یافته است. پنبه دارای بعضی خصوصیات است که هیچ ماده مصنوعی نمیتواند با آن رقابت کند و این خصوصیات عبارتند از قابلیت شستشو، دوام، استحکام در حالتی که مرطوب و خشک است، قدرت انتقال بخار، ثبات شیمیایی، نرمی، انعطاف، خصوصیات دیگری نیز که در اثر کاربرد پژوهش حاصل گردیده و این خصوصیات در فیبرهای طبیعی وجود ندارد عبارتند از : مقاومت در برابر آتش سوزی و پوسیدگی و خسارت حشرات، هیچ نوع تولیدات نساجی دیگری مانند پنبه وجود ندارد که برای اقلیمهای گرم مناسب باشند.
تولید پنبه در ایران قدمت زیادی دارد. بر اساس گزارش فائو در سال 2000، سطح زیر کشت پنبه در ایران حدود 240000 هکتار با عملکرد حدود 08/2 تن در هکتار وش بوده است. از این مقدار حدود 30000هکتار آن به پنبه دیم تعلق دارد. استانهای گلستان، خراسان، فارس و اردبیل مهمترین تولیدکنندگان پنبه آبی و استانهای گلستان، مازندران و خراسان مهمترین تولیدکنندگان پنبه دیم در ایران بشمار میآیند.
خصوصیات گیاهی پنبه
پنبه گیاهی است طبیعتاً چند ساله از جنس گوسیپیوم و تیره پنیرک ( Malvaceae ) که به صورت گیاهی یکساله مورد زراعت قرار میگیرد. طبیعت رشد چند ساله آن موجب بقاء پتانسیل رشد رویشی در مریستم انتهایی ساقه شده است. تداوم رشد یا رشد مجدد مریستم انتهایی ساقه از نظر یکنواختی رسیدگی سهولت عملیات برداشت نامطلوب است. به عبارت دیگر پنبه پس از تولید محصول، بطور طبیعی نمیمیرد و میتواند تا پیدایش شرایط نامساعد یا کشنده به حیات خود ادامه دهد. در بسیاری از ارقام، بوته پنبه به صورت نیمه درختچهای کوچک به ارتفاع 60 تا 200 سانتیمتر و غالباً به فرم کروی رشد میکند. طول دوره رشد گیاه در شرایط زراعی، بسته به رقم و شرایط محیطی، از 130 روز تا 200 روز متغیر است.
پنبه دارای ریشه مستقیم طویلی است که در اوایل دوره رشد با سرعت به درون خاک عمقی نفوذ میکند. همراه با افزایش عمق توسعه ریشه، از قطر ریشه به سرعت کاسته شده و ریشه منشعب میگردد. رشد ریشههای جانبی پس از باز شدن لپهها آغار میشود. ساقه اصلی در پنبه همانند ساقه اصلی در سایر گیاهان بوده و دارای برگها و شاخههای جانبی میباشد. ساقه اصلی غالباً فاقد گل است. رشد اولیه ساقه پس از سبز شدن کند است. ساقه تا حدود یک ماه پس از سبز شدن شامل چهار تا پنج میانگره بدون انشعاب است. سرعت رشد طی چهار تا هشت هفته پس از سبز شدن زیاد میشود، بطوریکه حدود 9 تا 10 هفته بعد از کاشت، 9 تا 10 گره مشخص و 5 تا 6 ساقه گل دهنده رشد یافته روی ساقه اصلی قابل مشاهدهاند. بافت ساقه چوبی شده است، اما سخت نیست. رنگ پوست ساقه در جوانی مایل به سبز یا مایل به قرمز است، اما بزودی چوب پنبهای شده و به رنگ قهوهای مایل به زرد در میآید.
در هر گره ساقه اصلی و در زاویه داخلی هر برگ یک جوانه وجود دارد که میتوان به صورت شاخه رویشی یا شاخه زایشی رشد نماید. غالباً جوانههای رویشی واقع در روی گرههای پایینی گیاه ( غالباً گرههای سه تا پنج ساقه اصلی )
فعال شده و تولید شاخههای رویشی میکند و شاخههای زایشی روی گرههای بالاتر بوجود میآیند. فرم رشد شاخه رویشی همانند ساقه اصلی میباشد. فرم رشد شاخه زایشی به صورت زیگزاگ است. تفاوت بین شاخههای زایشی و رویشی در زاویه آنها نبست به ساقه اصلی میباشد. شاخههای رویشی به صورت کم و بیش عمودی رشد میکنند در حالی که شاخههای زایشی عموماً بطور افقی رشد مینمایند.
برگهای حقیقی پنبه به عرض 10 تا 15 سانتیمتر، نازک، با نگ سبز روشن تا تیره و با آرایش مارپیچی ( زاویه دو برگ متوالی 135 درجه ) روی ساقه اصلی و شاخههای رویشی قرار گرفتهاند. آرایش برگها در روی شاخههای زایشی به صورت متناوب ااست. هر برگ دارای یک دمبرگ طویل به طول پهنک است که در قاعده آن دو زائده جانبی باریک و نوک تیز به طول 7 تا 10 میلیمتر به نام گوشواره وجود دارد.
مسائل اقتصاد کشاورزی ایران پیچیدگی های خاصی دارد و حل آنها مستلزم آشنایی با موانع سخت افزاری و نرم افزاری کشاورزی می باشد. عمده ترین موانعی که بخش کشاورزی در برنامه های توسعه در پیش دارد، مانع ساختاری بویژه چندگانگی ساختاری و تعدد و تنوع نظام بهره برداری با غلبه ساختار سنتی در قالب نظام بهره برداری دهقانی است. اکثر کارشناسان ، محققان و برنامه ریزان بخش کشاورزی به واقعیت موجودی نظام بهره برداری دهقانی توجه لازم را مبذول نداشته اند، بنابراین بررسی و تبیین آن به منظور ایجاد توسعه اجتماعی ـ اقتصادی از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا این نظام بخش وسیعی از اراضی خرد و کم وسعت را تشکیل می دهد و با وجود دارا بودن مسائل و مشکلات فراوان ، هنوز بهره برداران خرد و دهقانی سهم و نقش نسبتاً بالایی در تامین معاش روستاییان و اقتصاد روستایی و بهره برداری از زمین ها ، تولید و توسعه بخش کشاورزی به عهده دارند .
در این مقاله کوشیده شده است خصوصیات نظام بهره برداری خرد و دهقانی، طی سالهای 1339 تا 1382 مورد بررسی و تجزیه و تحلیل آماری قرار گیرد . همچنین جهت نگاه کاربردی به مساله، اجرا و بررسی سیاست ها و راهکارهای عملی از نظرات کارشناسی و دیدگاه کشاورزان، مطالعات اسنادی و کتابخانه ای استفاده گردیده است.
پدیده پراکندگی و خردی زمینهای زیرکشت در کشاورزی ایران افزون بر اینکه یک واقعیت است، مسئله و معضلی است با عوارض و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی که مانع بزرگی را در راه توسعه کشاورزی ایران بوجود آورده است.
منبع : http://ipmkashmar.blogsky.com
مقدمه : از دیرباز از مناطق زراعی ایران همواره به عنوان غنی ترین خاکها از نظر پتاسیم نام برده شده است. بهمین جهت در طی سالها زراعت چغندرقند، از این عنصر پرنیاز گیاه شاید در مقادیر بسیار جزئی استفاده گردیده است، این امر در حالی اتفاق می افتد که پتاسیم بعنوان عنصر قندساز در گیاهان به شمار میرود و می تواند اثر جانشینی برای سدیم در خاک و گیاه داشته باشد. از طرف دیگر این عنصر در افزایش شادابی اندام هوائی و در نتیجه فعال سازی منابع فتوسنتزی نقش اساسی دارد. علاوه بر این متخصصین خاکشناسی معتقدند که اگر چه این عنصر در خاک فراوان است ولی بدلایل برخی فرآیندهای شیمیایی خاک این عنصر قابل استفاده گیاه نمی باشد. لذا در تعیین مقدار پتاسیم موردنیاز گیاه مقدار پتاسیم قابل جذب به عنوان ملاک تصمیم گیری مطرح می باشد.
شرح یافته و توصیه های کاربردی : نتایج آزمایشات انجام شده در مورد استفاده این عنصر در چند منطقه مهم چغندرکاری برروی تولید محصول نشان میدهد که این عنصر موجب افزایش عملکرد شکر می گردد.بنابراین باتوجه به نتایج بدست آمده از تأثیر پتاسیم بر روی عملکرد، مصرف حدود 180 کیلوگرم پتاسیم در خاکهای نیمه سبک و سبک و مناطق با بارندگی بیش از 300 میلیمتر برای افزیش عملکرد توصیه می گردد.
اهمیت اقتصادی : با عنایت به نتایج موجود در خصوص افزایش عملکرد شکر تحت تأثیر کود پتاسیم علاوه بر جبران هزینه های کود افزایش درآمد نیز حاصل شده است.
منبع : http://royan4.blogsky.com
مصرف کود پایه در کلزا
در شرایط رشد و نمو بوته های کلزا در محیط مساعد ،تغذیه گیاهی و تامین عناصر مورد نیاز گیاه تاثیر زیادی در تولید و عملکرد بالا دارد.
کلزا به عناصر غذایی به مقدار معین احتیاج دارد. خاک می تواند برخی از این عناصر غذایی را تامین نماید اما عناصر غذایی دیگر را بطور معمول به خاک می دهند. اگر این عناصر غذایی به اندزه کافی داده نشود ،عملکرد کلزا کاهش می یابد.
آزمایش خاک موثر ترین روش در تامین نیاز غذایی و کودی گیاه زراعی می باشد.
وقتی عناصر اصلی از قبیل ازت ،فسفر ،پتاسیم و گوگرد برای کلزا به اندازه کافی تامین گردد ،بذور کلزا سریعتر جوانه زده و سبز می شوند و رشد ونمو خود را بهتر انجام می دهند.
در صورت عدم دسترسی به نتایج آزمایش خاک ، می توان براساس میزان تولید گندم ، مقدار عناصر غذایی مورد نیاز کلزا را تعیین نمود.
کلزا به ازت و گوگرد از گندم بیشتراحتیاج دارد. نیاز آن به فسفر و پتاسیم تا حدودی شبیه به گندم است.
مقدارمصرف ازت در زراعت کلزا با توجه به عملکرد آن،محصول قبلی و مقدار ماده آلی خاک تعیین می شود.
درجه اسیدی خاک بر قابلیت دسترسی عناصر غذایی ریز مغذی مانند روی،بر و عناصر دیگر تاثیر می گذارد و دامنه درجه اسیدی خاک برای کلزا و عناصر غذایی 6تا7 می باشد.
در کاربرد کود ها بایستی چند عامل را در نظر گرفت زیرا هدف از دادن کود ها به اندازه کافی ،تامین نیاز غذایی گیاه در هرمرحله از رشد است. چون گیاه در هر مرحله از رشد به اندازه متفاوت به عناصر غذایی احتیاج دارد.
تعیین مقدار کود لازم،انتخاب نوع کود،زمان مصرف کود و نحوه مصرف آن در حداکثر استفاده کردن از کود ها و دستیابی به عملکرد بالا نقش موثری دارند.
کمبود یا زیادی عناصر غذایی مشکلاتی را در روند رشد گیاه زراعی بوجود می آورند .به عنوان مثال، کمبود ازت موجب سبز کمرنگ یا زرد شدن برگها مخصوصا"برگهای پیر،کوتاه شدن گیاه و کاهش عملکرد می شود در صورتیکه زیادی ازت رنگ
برگهارا سبزتیره نموده وباعث حساس شدن گیاه زراعی به خوابیدگی،حمله آفات و
بیماری ها می شود و ممکن است گیاه زراعی قادر به تولید محصول نباشد. در
کمبود فسفر رنگ ارغوانی در برگها گسترش می یابدو گیاه زراعی کوتاه می
ماندو رشد گیاه به تاخیر می افتد در حالی که زیادی فسفر موجب کمبود عناصر
ریز مغذی ،مخصوصا"آهن و روی می شود. در
کمبود پتاسیم ابتدا حاشیه برگهای پیر برنگ زرد در آمده و سپس خشک می شود و
گیاه نسبت به خشکی و حمله آفات و بیماری ها حساس می گردداما زیادی پتاسیم
،کمبود منیزیم و احتمالا"کلسیم را بوجود می آورد. کود
های حیوانی می توانند شرایط فیزیکی ،شیمیایی و بیو لوژیکی خاک را اصلاح
نمایند و ماده آلی و عناصر غذایی گیاهان را تامین کنند . بااستفاده از کود
های حیوانی بستر مناسب برای بذر و رشد ونمو ریشه و گیاه فراهم می
شود.استفاده درست و صحیح از کود های دامی فواید زیادی دارد و هرنوع عدم
دقت در مصرف آنها می تواند مشکلاتی برای زراعت کلزا بوجود آورد.
منبع : http://www.gonbad-agri.ir/modules/news/article.php?storyid=3
نخود در هوای کمتر از ۱۰ درجه سانتیگراد باید کشت شود .درجه حرارت متوسط و
مناسب برای جوانه زدن بذور ۷ درجه می باشد و بعد از سبز شدن تا ۹ درجه زیر صفر
را تحمل می کند . اما در گلدهی سرما به آن خسارت می زند .نخود در مناطقی که
دارای زمستان ملایم و نسبتا گرم است در پاییز و در نواحی سردسیر که طول دوره
زمستان و یخبندان طولانی می باشد در بهار و بعد از سپری شدن فصل سرما کشت
می شود . نخود طالب خاکهای شنی و شنی لومی می باشد و خاکهای سنگین
برای آن مناسب نیست .در مزارعی که قبلا نخود کاشته نشده است باید بذور را بتا ب
اکتریهای تثبیت کننده ازت آغشته کنیم .
کشت را زمانی انجام می دهیم که درجه حرارت خاک تا عمق ۵ سانتیمتری صفر یا
کمتر است و هر روز برودت هوا کاهش می یابد که حدود اول آبان تا اوایل دی می
باشد .