مهندسی کشاورزی - زراعت

آموزش و ترویج تولیدات کشاورزی

مهندسی کشاورزی - زراعت

آموزش و ترویج تولیدات کشاورزی

کنترل پایدار علفهای هرز

 

 

کنفرانس کنترل پایدار علفهای هرز در سیستم های کشاورزی پایدار 

 

برای دانلود اینجا کلیک کنید 

 

{ برای مشاهده فایل؛ نصب بودن آفیس ۲۰۰۷ الزامی است } 

 

دوستان و دانشجویان گرامی و اساتید محترم با نظرات و پیشنهادات سازنده خود ما را یاری نمایید

کشاورزی پایدار

مقدمه:

کشاورزی به مفهوم راهها وروشهای بهره برداری از منابع آب وخاک و انرﮊی و ... در جهت تامین نیازهای غذایی و پوشاک انسانها همواره در طول تاریخ پایه واساس بسیاری از تحولات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در سرتاسر جهان بوده و هست. به طوری که امروزه کشاورزی و توسعه کشاورزی به عنوان موتور محرکه و نیروی پیش برنده توسعه به طور عام و توسعه روستایی به طور خاص می باشد،در حالیکه خود توسعه کشاورزی نیز به اهرم توانمندی به نام ترویج کشاورزی نیازمند است. هر دوی این مفاهیم امروزه دچار تغییر وتحولات شدیدی می باشند به طوریکه کشاورزی شدیدا با بحث پایداری در چالش می باشد و ترویج نیز به تبع آن تحولات ساختاری و کارکردی بسیاری را به خود دیده است. این قسمت به بررسی مفاهیم واندیشه های پایداری در کشاورزی می پردازد وبدنبال آن تغییرات ساختاری وکارکردی ترویج را در جهت حمایت از پایداری در کشاورزی مورد بررسی قرار می دهد.

لغت پایدار برشرایط یکنواخت و با ثبات دلالت دارد . شرایط یکنواخت افق های دور دست را در بر می گیرد . عدم شناخت و اطلاعات کافی و فقدان تفاهم در مورد منابع ، آب و هوای جهان و تنوع آن ، تکنولوژی آینده ، نقش مردم در کشاورزی و رابطه کشاورزی با محیط باعث شده است که پیش گویی در رابطه با آینده کشاورزی مشکل باشد .
کشاورزی پایدار نوعی کشاورزی است که در جهت منافع انسان بوده ، کارایی بیشتری در استفاده از منابع دارد و با محیط در توازن است . به عبارتی کشاورزی پایدار باید از نظر اکولوژیکی مناسب ، از نظر اقتصادی توجیه پذیر و از نظر اجتماعی مطلوب باشد .

ظهور کشاورزی پایدار:
به طور کلی (Sheferd 1998) معتقد است که در زمینه توسعه روستایی چهار تحول و پیشرفت نظری عمده صورت گرفته است که عبارتند از: 1- توسعه کشاورزی پایدار 2- نهادها و موسسات پایدار محلی 3- دگرگونی بنیادی در رهیافت های مبتنی بر پروﮊه 4- دیدگاههای مربوط به جنسیت .
همانطور که در بالا اشاره شد در بستر این تغییر پارادایم در توسعه روستایی بحث پایداری در کشاورزی حضوری جدی یافت ، بطوریکه امروزه یکی از جنبه های مهم در توسعه پایدار ، کشاورزی پایدار است . در زمینه کشاورزی علت اصلی ظهور پایداری را می توان در تاریخ اجرای برنامه های انقلاب سبز و کشاورزی مدرن و انتقادات وارد بر آن جستجو نمود . به طوریکه در اکثر قریب اتفاق مناطقی که در آنها فناوری های انقلاب سبز تولید را افزایش داده بوند ،اثرات زیست محیطی و اجتماعی معکوسی پدید آمده است.از جمله این مشکلات عبارتند از:
آلودگی آب از طریق آفت کشها ، نیتراتها، از دست رفتن خاک و تلفات دام ، صدمه زدن به حیات وحش ،اختلال در زیست بومها و ایجاد مشکلات بهداشتی در آب آشامیدنی .
آلودگی مواد غذایی و علوفه دامی با بقایای آفت کشها ، نیتراتها و آنتی بیوتیکها .
خسارت به مزرعه و منابع طبیعی از طریق آفت کشها ،که باعث صدمه زدن به کشاورزانی که مشغول به کاراند و عموم مردم و نیز اختلال در زیست بوم ها و زیان رساندن به حیات وحش می شود .
آلودگی جو با آمونیاک ،اکسید ازت ،متان و مواد حاصل از سوختن که در کاهش ازن نقش دارند و گرم شدن زمین .
استفاده مفرط از منابع طبیعی که باعث کاهش آب زیرزمینی و زیان به گیاهان خوراکی وحشی و رستنگاهها و نیز موجب کاهش ظرفیت آنها در جذب مواد زاید می شود و همچنین باعث ماندابی شدن و افزایش شوری می گردد.
تمایل به استاندارد کردن و تخصصی کردن کشاورزی با روی آوردن به رقمهای جدید بذر که موجب از دست رفتن رقمها نﮊادهای سنتی می شود .
خطرهای بهداشتی جدید برای کارگران در صنایع شمیایی کشاورزی و عمل آوری مواد غذایی (Pretty ، 1995 ).
Sheferd ( 1998 ) انتقادات وارد بر انقلاب سبز را که در نتیجه بستری را برای معرفی مفهوم پایداری در کشاورزی فراهم آورد به شرح زیر بر می شمارد: نا برابر یهای جغرافیایی ،نا برابری های اجتماعی - اقتصادی ،نا برابری در اشتغال و دستمزد ها،تضادها و اختلاف ،بر هم خوردن امنیت غذایی و به خطر افتادن سلامتی انسانهاو محیط زیست ..تحقیقات متعدد دیگری نیز نگرانی ها درباره نقش منفی کشاورزی سنتی و انقلاب سبز را بر محیط زیست گزارش کرده اند ( Agabaje & et al ، 2001 ) ، ( Rasull ، Tapa ، 2003 ) ، ( Leeuwise ، 2004 ) ، ( Gamon & Scofield ، 1998 ) .
در مقاله تعریف و اجرای کشاورزی پایدار به افزایش انرﮊی مصرفی در هر بوشل محصول تولیدی از جمله (انرﮊی برای تولید مواد شیمیایی و ماشین آلات ) در مقابل کاهش ذخایر انرﮊی نیز به عنوان نگرانی حاصل از فعالیتهای تولیدی حاصل از انقلاب سبز اشاره شده است.
در ادامه اشاره می کند که نسبت انرﮊی خروجی به ورودی به طور تصاعدی حالت نا مطلوبتری یافته است به طوری که از میزان 3 در دهه 1940 به کمتر از 8/1 تا دهه 1980 کاهش داشته است و راهبردهای کاربری اراضی با استفاده از انرﮊی های متمرکز نا محدود را در بلند مدت پایدار نمی داند (سال؟و نویسنده ) . یکی از هزینه های کاملا پنهان کشاورزی انقلاب سبز و مدرن سوختهای فسیلی است که باید برای بالا نگه داشتن سطح بازده مصرف شوند به طوریکه برای تولید هر کیلوگرم غله در شرایط انقلاب سبز پر نهاده 3تا10 مگا ﮊول انرﮊی مصرف می شود در حالیکه این میزان در کشاورزی پایدار 5/0 تا 1 مگا ﮊول انرﮊی مصرف می شود (Pretty ، 1995 ).
کشاورزی پایدار چیست؟
تلاشهای بسیاری برای تعریف پایداری به طور تجریدی صورت گرفته است. مفهوم کشاورزی پایدار از سال 1987 رایج شد ، ولی قبل از آن نیز در دهه 1940 به صورت مترادف با اصطلاحاتی چون کشاورزی ارگانیک ، طبیعی ، اکولوژیک و کم نهاده بکار برده می شد. البته مفهوم و مضمون توسعه پایدار که کشاورزی پایدار نیز بخشی از آن محسوب می شود تنها متعلق به دوران معاصر نیست . به نحوی که بعضی تاریخچه آن را به نیوتن ، جان لاک ، توماس جفرسون و چارلز داروین و حتی به آسیای قدیم نیز نسبت می دهند . اما همانطور که گفته شد واژه پایداری به دنبال پیامدهای اقتصادی ، اجتماعی و بالاخص زیست محیطی فعالیتهای انسان مورد استفاده قرار گرفت . از هنگام تعریف کمیسیون برونت لند (Brount Land ) از توسعه پایدار در سال 1987 حداقل بیش از 80 تعریف ابداع شده است که هریک تفاوتهای ظریفی با دیگری دارد و بر ارزشها ، اولویتها و هدفهای خاصی تاکید می کند (Pretty ، 1995 ، 1998) . واﮊه کشاورزی پایدار ، از دیدگاه افراد مختلف معانی مختلفی دارد؛ که بستگی دارد به حیطه علاقه و سابقه آنها. کشاورزان ، متخصصان محیط زیست ، حافظان منابع طبیعی و ساکنان روستایی همگی علائق و نگرانی های متفاوتی دارند و بنابراین کشاورزی پایدار را به صور مختلفی تعریف می کنند ؛ بنابراین تعریف واحدی برای کشاورزی پایدار وجود ندارد. شماها میدونید چرا ؟

ادامه مطلب ...

کشاورزی ارگانیک

مقدمه:
هدف کشاورزی ارگانیک، ضمن حفاظت از حاصلخیزی خاک، افزایش تولید محصول با کمترین تکیه بر استفاده از مواد شیمیائی است.

استفاده از کودهای شیمیائی به اندازه زیاد و به‌کارگیری بی‌رویه آفت‌کش‌های شیمیائی باعث آلودگی آب، هوا و خاک می‌شود. طی این فرآیند آفت‌های موجود نسبت به سموم شیمیائی مقاوم شده و آفت‌های جدیدی نیز ظاهر می‌شوند. سلامتی خاک نیز در این روند تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد و مقدار قابل جذب بعضی از ریزمغذی‌ها مانند روی، مس و آهن پس از مدتی در خاک کاهش می‌یابد. در اثر این عوامل تولید کشاورزان هر ساله کمتر می‌شود. چگونه ممکن است که بتوانیم بدون آلوده کردن آب، خاک و هوا همیشه عملکرد زیادی از محصولات کشاورزی به‌دست بیاوریم؟ پاسخ این سؤال احتمالاً در کشاورزی ارگانیک نهفته است.
ادامه مطلب ...

کشاورزی زیستی (طبیعی یا ارگانیک)

کشاورزی زیستی از روش های بسیارقدیمی کشاروزی است که بشر در طول قرنهای گذشته باآن آشنا بوده ولی رشد سریع جمعیت افزایش فرهنگ مصرف و عدم تعادل بین تولید و مصرف باعث شد که کشاورزی صنعتی جایگزین کشاورزی سنتی شود. رشد و توسعه علم و فناوریهای نوین نظیر تولید ارقام پرمحصول استفاده از کودهای شیمیایی وسموم، مهندسی ژنتیک وبیوتکنولوژی در سه دهه اخیر انقلاب بزرگی را در امر افزایش تولیدات کشاورزی به وجود آورده است به موازات افزایش تولیدات کشاورزی و حل مشکل کمبود غذا در بسیاری از کشورها توسعه یافته و در حال توسعه مشکلات جدیدی در عرصه اکوسیستم های کشاورزی به وجود آورد که آلودگی منابع آب ، خاک، غذا وبه هم خوردن تعادل بیولوژیکی موجود اکوسیستم ها ، بروز آفات و بیماریهای جدید ، کاهش کیفیت مواد غذایی مهمترین آنها است .امروزه بحث حفظ محیط زیست ، ایمنی وبهداشت غذایی یکی از چالش های مهم بشر می باشد و تولید محصولات کشاورزی زیستی یکی از راهبردهای جدید آن می باشد.
امروزه کشاورزی زیستی به سرعت در حال رشد است و براساس آمار موجود در سال 2004در سطح جهان حدود 24میلیون هکتار از اراضی تحت مدیریت کشاورزی زیستی قرارگرفته که نسبت به سال 1999 افزایش چشمگیری داشته است استرالیا باده میلیون هکتار (41درصد) بیشترین و زیمباده با 40 هکتار (16/0درصد) کمترین و ایران با وجود داشتن برخی اراضی عاری از کود وسم سهم صفر درصدی را بخود اختصاص داده است. درحال حاضر بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای اروپایی توسعه کشاورزی زیستی را (تاحدود 20درصد محصولات کشاورزی) در برنامه اجرایی خود قرار داده اند و در آینده نه چندان دور مهمترین و اصلی ترین مشخصه حضوردر بازارهای جهانی به ویژه برای محصولات باغی عرضه محصولات عاری از ترکیبات شیمیایی خواهد بود.

-جایگاه محصولات زراعی و باغی زیستی در ایران
شرایط اقلیمی خشک و نیمه خشک کشور ما برای کشاورزی زیستی مساعد است به دلیل اینکه تاثیر نهادهای مورد مصرف در کشاورزی مدرن (به ویژه کود و سم) در این اراضی کمتر است و همچنین مصرف کودهای آلی در این زمینها باعث افزایش سریع حاصلخیزی خاک و نفوذپذیری آن نسبت به آب می شود. باتوجه به اینکه 2/1درصد اراضی کشاورزی جهان در ایران قرار دارد و فقط حدود 3/0 درصد سموم مصرفی جهان در ایران مصرف می شود در وضعیت بهتری نسبت به میانگین جهان قرار دارد براساس آمار سال 1380 در ایران بیش از 239 هزار هکتار از مزارع و باغات از سم و کود استفاده نشده و در بیش از 808هزار هکتار نیز از سموم استفاده نشده که این میزان در خراسان 77537 هکتار بدون استفاده از کود و سم و 45766 هکتار بدون استفاده از سم کشت گردیده است.
برای پایه گذاری سیستم کشاورزی زیستی در کشور همزمان باتوسعه تولید این محصولات در مورد ایجاد زمینه های عرضه مطمئن در شبکه توزیع نیز باید برنامه ریزی لازم صورت گیرد زیرا اقتصادی کردن کشاورزی زیستی برای توسعه وگسترش آن ضروری است.

-تعریف کشاورزی زیستی
تعریف کشاورزی زیستی از کشوری به کشور دیگر متفاوت است اما همگی در این مفهوم توافق دارند و آن عبارت است از : مصرف به شدت محدود کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات نباتی در تولیدمحصولات کشاورزی که در راستای تعامل سازگار فعالیت های انسانی با چرخه طبیعت و استفاده متعادل و منطقی از آن بوده است و این امر به ایجاد تعادل پایدار درمنابع پایه اب وخاک منجر خواهد شد بنابراین هدف پایداری در بطن مفهوم کشاورزی زیستی نهفته است.

-اهداف مهم کشاورزی زیستی
1- تولید غذا با کیفیت و کمیت کافی ومناسب
2- حفظ وافزایش حاصلخیزی خاک در درازمدت
3- ایجاد توازن هماهنگ بین تولید محصولات کشاورزی
4- کاهش انواع آلودگیها در آب وخاک و هوا
5- حفظ سلامتی کشاورزان و تولیدکنندگان ازطریق ایجاد اکوسیستم سالم
6- تولید غذای سالم و متنوع
7- تولید منسوجات با دوام و کیفیت
8- حفظ تنوع ژنتیکی سیستم های تولید
9- حفاظت از منابع آب وگونه های زیستی و بهره برداری صحیح ازآنها و درنهایت حفظ محیط زیست
10- افزایش درآمدکشاورزان وتولیدکنندگان وکاهش هزینه های تولید در مناطق کم بازده

-ویژگی های کشاورزی زیستی
1- درتولید محصولات زراعی و باغی زیستی لازم است از موادطبیعی نظیر کودهای آلی، کمپوست برای تقویت خاک و گیاه استفاده شود ودرمورد گوشت و محصولات لبنی می بایستی تغذیه حیوانات با محصولات کاملاً طبیعی صورت گیرد.
2- برای کاهش خسارت آفات و بیماریها از دشمنان طبیعی آنها و روشهای غیرشیمیایی استفاده شود.
3- برای مبارزه با علفهای هرز از مبارزه مکانیکی و سایر روش های غیرشیمیایی استفاده شود.
4- محصولات کشاورزی تولیدشده از طریق کشاورزی زیستی گرانتر از تولیدات سایر روشها می باشد.
5- مزرعه باید به نحوی مدیریت شود که حداکثر استفاده از موادغذایی به عمل آمده و کمترین ضایعات به جابماند.
6- تمامی تاسیسات آبرسانی و درتماس مستقیم با آب باید عاری از سرب، مواد
عقیم کننده و مضر برای حیوانات، انسان و محیط زیست باشد.


قوانین و استانداردهای بین الملل
درحال حاضر در زمینه تولید محصولات کشاورزی زیستی دو استاندارد بین المللی CAG و IFOAM مطرح هستند.
1- مجموعه قوانین راهنمایی غذایی(CAG) این قانون توسعه و ترویج کشاورزی زیستی را منوط به کلیه مراحل تولید، فرآوری، برچسب زنی و بازاریابی برای تولیدات به شیوه زیستی می کند کشاورزی زیستی با نگرش کلی یک سیستم مدیریتی را تشکیل می دهد که به سلامتی اکوسیستم، چرخه سیستم و فعالیت های بیولوژیکی خاک کمک می کند اما یک راه حلی قطعی برای کاهش آلودگی زیست محیطی نمی باشد و در عین حال برپایه محدودیت استفاده از نهادهای خارجی همچون کودهای شیمیایی و آفت کش ها بنا نهاده شده است ، و بکارگیری این روش باعث کاهش آلودگی منابع آب وخاک می گردد.
2- فدراسیون بین المللی جنبش های کشاورزی زیستی(IFoAM)
طبق قانون مذکور کشاورزی زیستی برپایه امنیت غذایی، تغذیه مناسب، رفاه حیوانات وعدالت اجتماعی پایه گذاری شده و کشاورزی زیستی تنها مختص محصولات زراعی و باغی نبوده بلکه چارپایان وآبزیان را نیز در بر می گیرد.
برخی استانداردهای ملی نیز وجود دارند که دارای اهمیت اند ازقبیل قوانین جامعه اقتصادی اروپا و استاندارد پارلمان کشاورزی ایالت متحده امریکا
نتیجه: در سالهای اخیر با تشدیدروند تخریب اکوسیستم های طبیعی و استفاده نامطلوب از منابع تولید که باعث کاهش و آلودگی آن شده و ضروری است برنامه ریزی به منظور ایجاد تعادل پایدار مورد تاکید قرار گرفته است و به همین لحاظ کشاورزی پایدار مطرح شده کشاورزی پایدار شامل کشاورزی اقتصادی و درعین حال با حداقل تخریب و آلودگی محیط زیست می باشد که بتوان موادغذایی و کشاورزی موردنیاز بشر را تامین کرد امروزه تولید موادغذایی درسطح جهانی براساس سیستم کشاورزی پایدار و حفظ محیط زیست پایه گذاری می شود و کشاورزی زیستی مورد استقبال جهان و دولت ها می باشد و کشورهای مختلف درصدد حمایت از این نوع کشاورزی بوده اند به نحوی که سالانه از سوی دولت های اروپایی، امریکا و ژاپن که از بزرگترین تولیدکنندگان محصولات زیستی می باشند سیاست های حمایتی از قبیل پرداخت یارانه و تخصیص وام های بلندمدت، احداث مرکزتحقیقاتی اعمال می گردد به طور مثال دولت آلمان از سال 1989 تا 1992 به هر کشاورزی که به کشاورزی زیستی روی می آورد به ازای هر هکتار 300 الی 400 مارک (190 تا 316دلار امریکا) یارانه پرداخت می کند . به منظور توسعه فرهنگ استفاده از محصولات زیستی و نقش مهم آن در سلامتی افراد جامعه با ایجاد آزمایشگاهها اندازه گیری سطح سموم و آفت کشها درمحصولات کشاورزی، ایجاد قوانین استاندارد برای محصولات و نهاده های موردکاربرد در بخش کشاورزی ایجاد مراکز تحقیقاتی و ایجاد نظام خاص صنایع غذایی ایجاد بازارمحصولات زیستی و درنهایت ایجاد یک سیستم مدیریت کشاورزی زیستی در عرضه مطمئن باشد

منبع : مدیریت طرح وبرنامه
اداره آمار وبرنامه ریزی
اردیبهشت ماه 87

کشاورزی پایدار

مسئله قحطی برزیل، آفریقا و جاهای دیگر، بسیاری از مسایل زیست محیطی مرتبط با غذا را روشن می کند.چهار جنبه از ارتباط بین ذخایر جهانی غذا و محیط زیست را می توان برشمرد.اول آن که مشکل جدید غذایی بشر نتیجه افزایش شدید جمعیت است که از منابع غذایی و سیستم توزیع ناکافی محلی پیشی می گیرد.دوم آن که تولید غذا در گرو محیط زیست است. وقتی خشکسالی یا کمبود منابع ضروری پیش آید تولید غذا کاهش می یابد. به علت نوسانات محیطی، سال های خوب و سال های بد وجود دارد و کشاورز باید خود را با این تغییرات زیست محیطی سازش دهد.سوم آن که کشاورزی موجب تغییر محیط زیست می شود.
هرجا که تغییرات حاصله آسیب زننده باشد مردم بسیاری از آن صدمه می بینند. تاریخ کشاورزی را می توان به صورت زنجیره ای از کوشش ها برای غلبه بر محدودیت ها و مشکلات زیست محیطی دید. اما هریک از این راه حل های جدید مشکلات زیست محیطی تازه ای به وجود آورده که خود نیز نیازمند راه حل های جدید دیگری بوده است. وقتی به دنبال بهبود نظام های کشاورزی هستیم باید منتظر آثار جنبی نامطلوب آن نیز باشیم و برای رفع آن آمادگی داشته باشیم.چهارم آن که آشفتگی های اجتماعی و برداشت های اجتماعی نیز به شدت بر منابع غذایی جهان تاثیر دارد، این منابع نیز بر محیط زیست موثر است و محیط زیست نیز بر کشاورزی اثر دارد.
● منابع غذا
جوامع ابتدایی غذای خود را از طریق شکار و جمع آوری، فراهم می کردند. هنوز هم بعضی از جوامع منحصراً با این روش ها غذای خود را تامین می کنند اما بیشتر مردم با کاشت گیاهان یا پرورش حیوانات اهلی به تهیه غذا می پردازند، گرچه قسمتی از غذای انسان از اقیانوس ها و آب های شیرین به دست می آید اما ۹۵ درصد پروتیین و قسمت اعظم کالری مورد نیاز جمعیت انسان از کشاورزی و دامپروری سنتی متکی بر زمین تامین می شود.
● محصولات کشاورزی
گرچه بالغ بر ۲۵۰ هزار گونه گیاهی وجود دارد، اما فقط سه هزار گونه آن در کشاورزی به کار گرفته شده و فقط ۳۰۰ گونه آن به عنوان غذا پرورش یافته است و از این تعداد فقط ۱۰۰ گونه در مقیاس وسیع مورد استفاده قرار گرفته است. هدف از پرورش بعضی از این محصولات تامین غذاست حال آن که بعضی دیگر در تولیدات تجاری مثل تهیه روغن و الیاف به کار می روند. قسمت عمده غذای جهان از ۲۰ گونه محصول به دست می آید.
● دام
دام های اهلی یکی از منابع مهم غذا بوده و تاثیر عمده ای بر زمین دارند، دام های عمده مورد استفاده برای غذا از گروه نشخوارکنندگان هستند.
● آب کشت
آب کشت یا کشتاب ورزی نوعی تولید غذا از زیست گاه های آبی اعم از آب های شیرین و دریاهاست. گرچه آب کشت در حال حاضر بخش کوچکی از غذای جهان را تامین می کند اما برای بسیاری از کشورها و به خصوص در آسیا و اروپا منبع پروتیین مهمی است و برای بسیاری از نقاط جهان نیز بالقوه می تواند محصول تجاری مهمی باشد.
● کشت دریایی
انسان هنوز هم در ارتباط با قسمت عمده اقیانوس،یک شکارچی ـ جمع آورنده و نه یک کشاورز و تولیدکننده است - این امر تفاوت عمده بین روش های تولید سنتی غذا از زیست گاه های دریایی و تولید سنتی کشاورزی است. گرچه این وضع به شدت در حال تغییر است اما هنوز هم یادگیری روش های کشت اقیانوس بس مشکل تر از بهره برداری از زمین است. در عین حال کشت یعنی پرورش موجودات دریایی در چند دهه گذشته به سرعت رشد یافته و انتظار افزایش آن در آینده نیز می رود.گرچه فقط جزو کوچکی از پروتیین جهان از دریاکشت به دست می آید اما اهمیت آن برای بعضی از کشورها زیاد است و می تواند محصول تجاری با ارزش باشد.
● ذخایر غذایی جهان
کمبود غذا بر دو قسم است:
۱) کم غذایی (under nour ishment)
یعنی فقدان کالری کافی در غذای مهیا به گونه ای که فرد توان حرکت و کار نداشته باشد.
۲) سوءتغذیه (Malnourishment)
یعنی فقدان یکی از اجزای خاص غذا همچون پروتیین، ویتامین یا عناصر شیمیایی ضروری.
هر دو مشکل بالا ابعاد جهانی دارد. تغذیه ناکافی به قحطی منجر می شود پدیده ای که وقتی پیش آید بسیار آشکار، چشم گیر و برق آساست. در عوض سوءتغذیه پدیده ای درازمدت و نامحسوس است. گرچه فرد مبتلا فوراً نمی میرد اما بهره وری اش کمتر از افراد عادی بوده و ممکن است دچار آسیب های دایمی مغزی شود و بالاخره گرسنگی مزمن که ابتلای به آن در مواردی پیش می آید که افراد به قدر زنده ماندن غذا دارند اما مقدار آن برای زندگی پربار و رضایت بخش کافی نیست.
● معیارهای مهیایی غذا
یکی از معیارهای قابلیت جهان در مبارزه با تغذیه ناکافی و قحطی، معیار ذخیره غله در دسترس به روز است. نیمی از ذخایر غله جهان را ایالات متحده انبار می کند و حدود چهار میلیون تن غله ذخیره برای کمک های فوری در اختیار دارد. از زمان جنگ جهانی دوم به بعد این کشور صادرکننده و اهداکننده عمده غذا در جهان بوده است. برای جلوگیری از آن دسته نوسانات شدید منابع غذایی که از عدم قطعیت های آب و هوایی به وجود آمده باید سیستمی به وجود آورد که در آن ذخایر غذا و امکانات حمل آن به مناطق مورد نیاز تدارک شده باشند.یک معیار دیگر مهیا بودن غذا، تولید سرانه غذا یعنی مقدار غذای تولیدی در قبال هر فرد است. امروزه رشد جمعیت و تولید غذا در کشمکش با یکدیگر قرار دارند و گرچه در درازمدت برای هر دو محدودیت هایی وجود دارد اما در کوتاه مدت معلوم نیست که کدام یک از آنها از دیگری پیشی می گیرد جمعیت و ذخایر غذا هر دو افزایش یافته اما تولید غذا با تغییرات بسیار همراه بوده است و باید گفت که به طور متوسط در مقدار سرانه غذای مهیا، افزایشی صورت نگرفته است.
● تقاضای غذا
مقدار غذای خریداری شده در یک قیمت معین را تقاضای غذا می گویند،مشروط به این که غذا فراهم باشد. مقدار این تقاضا با رشد جمعیت و رشد درآمد سرانه افزایش می یابد.
به علاوه وقتی سطح توقعات بالا می رود و مردم آگاه می شوند که می توان غذای بیشتر و متنوع تر مصرف کرد بازهم تقاضای سرانه افزایش می یابد، ارتباط جدید به افزایش سطح توقعات و در نتیجه افزایش تقاضای سرانه منجر شده است.
● محدودیت های تولید غذا
حتی اگر با به کارگیری محصولات جدید مهندس ژنتیک و کود و آب بیشتر جهش بزرگی در تولید غذا صورت بگیرد باز هم برای تولید غذای زمین حدی متصور است. اگر جمعیت به روند رشد کنونی خود ادامه دهد و قرار باشد همه مردم به حد کافی تغذیه شوند لازم است تا در اولین دهه قرن آینده تولید غذا دو یا سه برابر گردد. اما برای چنین افزایشی محدودیت وجود دارد. زیرا هم اکنون معلوم شده که در زمینه آن قسمت از افزایش محصول که بر اثر اضافه شدن کود در هکتار به دست می آید در مورد بسیاری از محصولات به حد نهایی رسیده ایم برای اضافه کردن محصول در واحد سطح در آینده باید به سراغ انواع پرمحصول جدید و یا نژادهای فوق العاده جدید از محصولات کنونی (مثل نژاد فوق العاده برنج) رفت. چنین افزایشی خود ممکن است مشکلات زیست محیطی بیشتری را سبب شود.
یک محدودیت دیگر آن که تغییرات اقلیمی بیشتر ممکن است محصول را کاهش دهد نه افزایش، زیرا بهترین خاک های جهان در مناطقی واقع شده که اقلیم آن برای کشاورزی به خوبی مناسب است. بنابراین بیشتر تغییرات اقلیمی احتمالاً اوضاع را بدتر خواهد کرد. در کل این طور می توان نتیجه گیری کرد که:
در آینده توجه اصلی باید بر کشاورزی پایدار باشد که در آن تولید در واحد سطح به مقداری محدود می شود که به خاک آسیب ترند، منابع آب را نخشکاند، نژادهای وحشی محصولات موجود یا گونه های بالقوه مناسب برای غذای جدید را منقرض نسازد و به آلودگی دایمی آب های پایین دست نینجامد.