مهندسی کشاورزی - زراعت

آموزش و ترویج تولیدات کشاورزی

مهندسی کشاورزی - زراعت

آموزش و ترویج تولیدات کشاورزی

نوش و چگونگی جمع‌آوری آن توسط زنبور عسل


منتظر پیشنهادات سازنده شما دوستان هستیم


Mobil : 09191878456

Email : Mafi.hassan"gmail.com




نوش و چگونگی جمع‌آوری آن توسط زنبور عسل

بافت ترشح کننده نوش یا نوشجای (Nectary) ممکن است در قسمت‌های مختلف یک گل دیده شود. نوشجای ممکن است در بین گلبرگ‌ها و کاسبرگ‌ها و یا قاعده پرچم‌ها و مادگی‌ها جای داشته باشد. این بافت‌ها مرکب از  سلو‌های فعالی هستند که در تبدیل شیره گیاهی به نوش نقش اساسی دارند. این بافت‌ها محققاً از نظر مواد هورمونی تحت تأثیر پرچم و مادگی قرار دارند و شاید به همین دلیل است که قبل از لقاح گل فعالیت آن‌ها به حداکثر می‌رسد و پس از لقاح فعالیت نوش‌زایی آن‌ها متوقف می‌شود. حداقل، اپتیمم و حداکثر درجه حرارت محیط که در آن نوشجای یک گونه از گیاه می‌تواند فعالیت نوش‌زایی داشته باشد متفاوت است.

این مسئله در مرد کشت و کار گیاهانی که در گرده افشانی آن‌ها حشرات نقش تعیین کننده دارند باید دقیقاً مورد توجه قرار گیرد. غیر از عامل درجه حرارت بطور لی ترشح نوش در روز‌های آفتابی بیشتر از روز‌های ابری است زیرا تولید قند توسط سلول‌های نوش‌زا در رابطه با فتوسنتز می‌باشد که آن هم به نوبه خود به نور خوشید ارتباط دارد. رطوبت خاک، فشار جوی، اندازه و تعداد سلول‌های نوش‌زا و حتی طرز قرار گرفتن گل‌ها روی گیاهان در میزان ترشح نوش موثرند.

مواد متشکله نوش گل‌ها مورد توجه بسیاری از محققان و دانشمندان قرار گرفته است. به غیر از آب، قسمت عمده مواد تشکیل دهنده نوش گل‌ها را انواع قند‌ها تشکیل می‌دهند. اگر چه مقادیر متیری از اسیدهای آلی، روغن‌های فرار، پلی‌ساکارید‌ها، مواد پروتئینی، دیاستازها و مواد آلکالوئیدی به مقدار خیلی کمتر در آن‌ها وجود دارد. سه قند عمده موجود در نوش گل‌ها ساکارز، فروکتوز و گلوکز می‌باشد. به علاوه  قند‌های دیگری از جمله مالتوز رافینوز، ملیبیتوز و ملزتیوز به مقادیر کمتر در نوش دیده می‌شوند. طبق مطالعات انجام شده نوع و نسبت قند‌های موجود در نوش یک گونه مشخص از گیاه همیشه ثابت است.

معمولاً نوش گل‌هایی که جام آن‌ها شیپوری است و نوشجای کاملاض مشخص بوده حاوی ساکارز بیشتری در مقایسه با نوش گل‌هایی است که در آن‌ها نوشجای در سطح قرار دارد و مخفی نیست. در گل‌های گروه دوم گلوکز و فروکتوز فراوانتر هستند. در موقع مکیدن شیره گل‌ها قطعات دهانی زنبوران به هم آمده لوله باریک یا کوچکی را تشکیل می‌دهند که زنبوران به وسیله آن نوش گل‌ها یا هر مایع شیرین دیگری را می‌مکند. در قسمت جلویی شکم، لوله گوارشی کمی متسع شده و کیسه عسل یا معده عسل (Honey stomach) را بوجود می‌آورد.

حداکثر گنجایش کیسه عسل در زنبور عسل معمولی 70 میلی گرم است ولی متوسط مقدار نوشی که زنبور عسل برای حمل و نقل در آن جای می‌دهد 40 – 20 میلی گرم می‌باشد. این مقدار تابع نوع نوش، درجه حرارت و وضعیت گیاه مورد استفاده می‌باشد. در مقایسه انواع قندها اگر قرار باشد زنبور عسل فقط از یک نوع قند استفاده کند، درجه رجحان آن نسبت به قند‌ها به ترتیب ساکارز، گلوگز، مالتوز و فروکتوز می‌باشد ولی در عیت حال مخلوطی از سه قند ساکارز، فروکتوز و گلوکز به نسبت مساوی را به هر یک از آن‌ها به طور جداگانه یا مخلوط ولی با غلظت‌های متفاوت ترجیح می‌دهد.

از طرف دیگر، زنبوران عسل نوش یا شربتی را که کمتر از 20% قند داشته باشد نمی‌پسندند و بیشتر سراغ گل‌هایی می‌روند که نوش آن‌ها غلیظتر باشد. بدین ترتیب در انتخاب گل‌ها به عنوان منبع نوش دو عامل نوع قند و غلظت ان دخالت دارند. به عنوان مثال به هنگام صبح زنبوران نوش گل خردل سفید Brassica alba را که 43% قند دارد به نوش گل پرتقال Citrus sinensis که فقط 20% قند دارد ترجیح می‌دهند ولی در حدود ساعت 3 بعداظهر که غلظت قند نوش گل پرتقال به 28% می‌رسد گل‌های این گیاه را ترجیح می‌دهند زیرا در این ساعت گل‌های خردل نوش چندانی ندارند.

به طور کلی میزان قند موجود در نوش گل گونه‌های مختلف گیاهان متفاوت است میزان قند نوش گل چند گونه به شرح زیر می‌باشد :

*شبدر قرمز : Trifolium pratense                 22%

*پرتقال : Citrus sinensis                            30%

*شبدر سفید : T.repens                            41%

*شلغم : Brassica rapae                           31%

*گیلاس وحشی : Prunus avium                 16%

واریته‌های مختلف یک گونه نیز ممکن است از نظر مقدار قند در نوش گل آن‌ها متفاوت باشند. حتی در روی یک گیاه و یک گل از یک گیاه مقدار قند موجود در نوش گل دائماً متغیر است. این مسئله در گل‌هایی که نوشجای آن‌ها مخفی نیست و دائماً در معرض تأثیر باد و باران و تغییرات درجه حرارت و میزان رطوبت قرار دارند بیشتر است به همین لحاظ جالب بودن یک گل برای زنبوران عسل ممکن است از ساعتی به ساعت دیگر و در مراحل مختلف رشد گیاه متفاوت باشد. در حقیقت اگر چه در گل‌های یک گونه از گیاه ممکن است ریتم ثابت و مشخصی ار ترشح نوش وجود داشته باشد زنبور‌ها از غلظت مقدار قند آن‌ در گل‌های موجود در یک منطقه آگاهی دارند و در مواقع مختلف روز از گل‌های متفاوتی برای جمع آوری نوش دیدن می‌کنند.

در مواقعی که در منطقه نوشی در دسترس نباشد زنبور‌ها در داخل کندو و به کارهای دیگر می‌رسند و به محض فرا رسیدن موقع مناسب در سطح منطقه منتشر می‌شوند. در این حالت غالباً مشاهده شده است که زنبوران کارگر چند لحظه قبل از موعد مقرر در جلو کندو متجمع می‌شوند و با فرا رسیدن ساعت مقرر همگی به سمت گل‌ها پرواز می‌کنند. غلظت نوش جمع آوری شده از گل‌ها در فاصله تا رسیدن به کندو نقصان پیدا می‌کند و آن به علت مخلوط شدن نوش با بزاق کارگران می‌باشد. میزان رقیق شدن نوش در اثر مخلوط شدن با بزاق از یک درصد تجاوز نمی‌کند به علاوه نوش گل‌هایی که غلظت آن‌ها بیشتر است نسبت به نوش گل‌هایی که رقیق‌ترند بیشتر با بزاق مخلوط می‌شوند.

از طرف دیگر معلوم شده است که هر چه زنبوران و سایر حشرات بیشتر نوش یک گل را جمع می‌کنند سلول‌های نوش‌ساز نوش بیشتری ترشح می‌کنند. به علاوه مطالعات نشان می‌دهد که نوش این گل‌ها دارای قند بیشتری نیز می‌باشد. اگر نوش ترشح شده توسط یک گل را در فواصل کوتاه بردارند مقدار کل نوش ترشح شده و قند آن افزایش می‌یابد اگر چه به تدریج غلظت نوش نقصان پیدا می‌کند به همین لحاظ از روی تغییرات مقدار قد در نوش می‌توان امکان ملاقات گل‌ها را به وسیله زنبوران گرده افشان و حتی انجام عمل گرده افشانی را تخمین زد.

معرفی و مبارزه با لوک اروپایی زنبور عسل

"با نظرات و پیشنهادات سازنده خود ما را یاری نمایید"

Email : mafi.hassan@gmail.com

Mobile : 09191878456


مقدمه :

لوک اروپایی، تحت نامهای لوک خوش خیم ، لوک بدبو، لوک اسید عامل آلودگی منطقه ای شفیره های زنبوران عسل میباشد. حدت آن ، به تنهایی یا همراه با لوک آمریکایی، آنرا در گروه مشهور به بیماریهای واگیر جا داده است . در سال 1904، در همان زمان که باسیلوس لاروا مشاهده شد یک آلودگی دیگر شفیره ها تشخیص داده شد که علایم مغایر با لوک آمریکایی داشت و بعنوان لوک اروپایی شناخته شد. با وجودیکه این بیماری به قاره اروپا محدود نبود.

عامل بیماری :

بر خلاف لوک آمریکایی، لوک اروپایی یک آلودگی است که توسط باکتریهای گوناگون ایجاد میشود.

مشهورترین عوامل عبارتند از:

۱-      میکروب ملی سو کوکوس پلوتونیوس یا استرپتوکوکوس پلوتون:

بموجب تحقیقات وایت White ، مهمترین عامل ایجاد کننده بیماری است ، این میکرو ارگانیسم به شکل کوکسی یا دانه های تسبیح ، چند شکلی ، معمولاً بصورت کم و بیش گرد به قطر یک میکرون است.این میکروب گاهی بصورت تک تک و گاهی بصورت رشته یا دانه های تسبیح، ولی اغلب بصورت توده مشاهده میشود و گرم مثبت است. این میکروب هاگدار یا اسپور دار نمیشود ، لذا مقاومت آن محدود است، یک سال در شرایط خشکی و بیست و پنج روز در شرایط معمولی میتواند زندگی کند.

۲-        میکروب باسیلوس آل ویی:

نقش این میکروب در سال 1885 بوسیله دو نفر به نامهای Cheshire و Chayne که بیماری را بطور تجربی ایجاد کردند , روشن گردید. کار آنها بعداً توسط محققان دیگر, Borchert و Timasec ,تایید گردید. این میکروب یک باسیل گرم مثبت به اندازه۲ - ۷× ۸-۲/۱ میکرون میباشد و می تواند تولید اسپور نماید. این اسپور ها از اسپور های باسیلوس لاروا به مراتب بزرگتر و اضلاع موازی دارد. مقاومت آن کمتر و میتواند دقیقه در ۱۰۰ درجه سانتی گراد مقاومت نماید.

۳-      میکروب آکروموباکتر اوریدیس :

یک باسیل گرم منفی ، که تولید اسپور نمی نماید و میتواند به تنهایی یا با سایر عوامل پاتوژن ایجاد بیماری نماید. نسبت به سایر عوامل از اهمیت کمتری برخوردار است. میتواند مرگ لاروی را که قبلاً آلوده شده , تسریع نماید.

۴-        میکروب استرپتوکوکوس فکالیس:

این باکتری اغلب همراه سایر اجرام آلوده کننده یا میکروبها مشاهده میشود ، در برخی موارد این باکتری شدیداً غالب است و همچنین میتواند علایم مشخص ایجاد نماید.

 

۵-       میکروب باسیلوس لاتروسپروس :

این میکروب دارای یک اسپور جانبی میباشد . توانایی بیماریزایی آن مورد بحث است. انتقال تجربی جرم انجام و بیماری نیز ایجاد شده است. دخالت باکتریهای گوناگون در این بیماری مشاهده شده است . که هر کدام ایجاد بیماری لوک اروپای با علایم مشخص می نمایند. احتمال دخالت ویروس ها در ایجاد بیماری وجود دارد, اما تئوری دخالت یک ویروس معین مردود است. ویروس عامل لارو کیسه ای، برخی موارد با استرپتوکوکوس فکالیس یکی از عوامل ایجاد کننده لوک اروپایی می باشند, که لاروها علایم مشخصه لوک اروپایی را نشان داده و میتوان حضور این ویروس را به میزان بالا تشخیص داد. همچنین در حمله ویروس فلجی حاد (APV )به زنبوران, که به شفیره ها و زنبوران بالغ از طریق واروای ماده منتقل میشود، علایم معین لوک اروپایی دیده میشود. دخالت میکرو ارگانیسم های مختلف در ایجاد لوک اروپایی موجب ارایه تفسیر های مختلف توسط محققین شده است. گروهی تئوری وجود یک لوک اروپایی را علی رغم عوامل گوناگون ایجاد کننده بیماری پذیرفته اند. این نظریه می گوید که علایم ثبت شده گوناگون مربوط به انواع اختصاصی بیماری نمیباشد. گروهی با توجه به عامل یا عوامل ایجاد کننده و علایم مخصوص، بیماری خاصی را مطرح می نمایند.

ـ لوک اروپایی واقعی، با اجرام غالب استرپتوکوکوس پلوتون و باسیلوس آل ویی

ـ لوک اروپایی حاد، با جرم غالب باسیلوس آل ویی

ـ بیماری شفیره های فاسد : با جرم غالب استرپتوکوکوس فکالیس .

عوامل مستعد کننده:

عامل مستعد کننده ای که بطور عموم پذیرفته شده منشأ غذایی بوده و ضعف تغذیه ای است . در بعضی از مناطق معلوم شده که وقتی کلنی های قوی با یک دوره بارندگی ، سرما یا خشکی طولانی که در آوردن گرده اختلال ایجاد شود، مواجه می شوند یا در بعضی از اوقات سال که میزان گرده کاهش می یابد. بیماری ظهور می نماید. تضعیف کلنی به هر دلیل ,تغییرات جوی, اختلال در توازن گروههای جمعیتی کلنی ، وجود عوامل بیماری زای دیگر (واروا) ، در بروز بیماری میتواند اهمیت داشته باشد.

بیماریزایی :

در موقعیت بروز بیماری ، عامل از طریق مواد غذایی به لاروها منتقل میشود . با رسیدن به روده میانی به شکل سریع تکثیر میشود. آلودگی محدود به روده بوده و منجر به سپتی سمی نمیشود. لارو در اثر محرومیت از غذا و رشد سایر باکتریها تلف میشود.

علایم :

بروز علایم لوک اروپایی در مرحله باز بودن شفیره ها ، در اغلب موارد تشخیص بیماری را آسان می نماید.

ـ شفیره های موزاییک مانند.

- بوی مخصوص :کم و بیش قابل تشخیص و متفاوت با بوی لوک آمریکایی, لاروها در کف حجره ها مشاهده میشوند. کم و بیش شکل و قطعه بندی خود را حفظ کرده اند ، ولی اغلب وضعیت غیر طبیعی دارند. به دیواره حجر چسبیده نیستند، کشدار نبوده ولی نرم میباشند و با لمس کردن به راحتی پاره میشوند. رنگ سفید صدفی خود را از دست داده ، سپس زرد و سرانجام قهوه ای میشوند.

- وضعیت پلاک های تولید شده : بعد از خشک شدن ، لارو ها به پلاک هایی تبدیل شده که به سادگی از دیواره حجره جدا میشوند.

علایم فوق در زمانی که استرپتوکوکوس پلوتون و باسیلوس آل ویی غالب باشد مشاهده میشود. ولی زمانی که بیماری لوک مزمن یا شفیره های فاسد باشند, علایم تفاوت میکند.

در لوک مزمن: گروهی از لاروها بعد از بسته شدن درب حجره ها, تلف میشوند. در ب حجره ها فرو رفته , لاروها به رنگ بلوطی در آمده ، گاهی کشدار مثل لوک آمریکایی ,بدون اینکه بوی خاص استشمام شود. لاروها پس از خشک شدن بشکل پولک بلوطی تیره درآمده که بسادگی قابل جدا شدن است و توسط زنبوران خارج میشود.

اپیدمیولوژی:

عامل آلوده کننده توسط مواد غذایی وارد روده میانی لارو می شود. هر سه نوع لارو به آلودگی حساس هستند. بیماری لاروهای جوان را مبتلا کرده و در مرحله بازبودن در ب شفیره ها آنها را مبتلا کرده و قبل از بسته شدن درب حجره تلف میشوند. نحوه انتقال آلودگی در سطح کلنی، شبیه لوک آمریکایی است ولی با شدت کمتر و چون لارو تلف شده کشدار نبوده و پلاک ها به دیواره حجره چسبیده نیستند , پیشگیری بیماری توسط زنبوران نظافت گر سهل است. تکثیر و توسعه بیماری در سطح زنبورستان و منطقه، به فاکتورهایی که برای سایر بیماریها، مطرح است, بستگی دارد. بیماری معمولاً به چند کلنی یا زنبورستان محدود میشود، از یک زنبورستان به زنبورستان دیگر و از سالی به سالی تفاوت های زیادی در بیماری مشاهده میشود. اغلب عود بیماری در بهار رخ میدهد. و اغلب بطور خود بخود با مساعد شدن وضعیت غذایی و آب و هوایی بیماری ناپدید میشود. آمدن واروا با توسعه لوک اروپایی همراه بوده است. آلودگی به واروا باعث تضعیف کلنی ها و ضعف در تغذیه زنبوران شده و کندو را مستعد ابتلاء به لوک اروپایی میکند.

کاهش گرده روی فعالیت غدد هیپوفارنژیال و ماندیبولار زنبوران پرستار و در نتیجه , بر روی ترشح ژله رویال از نظر کمی و کیفی اثر سوء داشته, لذا لاروهای جوان دچار نقص تغذیه ای میشوند. واروا یک عامل مستعد کننده لوک اروپایی است و با آتروفی یا تحلیل بردن غدد ترشح کننده ژله رویال باعث اختلال در فعالیت غدد شده و نتیجه اش بر روی لاروها همان نقص در تأمین گرده میباشد.

پیش بینی بیماری:

حدت لوک اروپایی به مراتب از لوک آمریکایی کمتر است به این دلیل که از طرفی مقاومت عامل این بیماری از مقاومت اسپور باسیلوس لاروا کمتر است و از طرف دیگر مواد پاتوژن (لاروها، پولک ها) خیلی ساده تر توسط زنبوران نظافت گر حذف میشوند, چون نه چسبیده هستند و نه کشدار .

درمان:

درمان دارویی و همچنین پیشگیری از بروز آن شبیه لوک آمریکایی است , مگر در آلودگی های خیلی شدید. نباید فراموش کرد که لوک اروپایی وابسته به عامل تغذیه و آنهم اغلب به عامل آب و هوایی بستگی دارد. لذا از بین بردن کلنی آلوده بجز در موارد شدید ضرورتی ندارد , ولی حذف کادرهای آلوده اجباری است. برای درمان دارویی، آنتی بیوتیک  اختصاصی لوک اروپایی  (دی هیدرو استرپتومایسین) را بصورت یک گرم از ماده مؤثره در هر کلنی، در یک لیتر شربت ۱ به ۱ میتوان استفاده کرد، ۳ بار به فاصله یک هفته تکرارشود